ثبت مفاخر ایرانی به نام دیگر کشورها، ایرانستیزی، فارسیزدایی، دستدرازی به میراث ایرانی و کارهایی از این دست در سالهای گذشته بارها از سوی کشورهای منطقه رخ داده و به نظر میآید این روند همچنان ادامه دارد.
سمت دیگر ماجرا واکنش ایران و مهمتر از آن کنش مدیران و مقامات ارشد برای پیشدستی و مقابله جدی با چنین رفتارهایی است.
در گفتوگو با «مرتضی رضوانفر» عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به این موضوع پرداخته شده و راهکارهایی را پیشنهاد داده است.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری میگوید: «همانطور که برخی کشورها برای ایرانستیزی و فارسیزدایی برنامه تدوین و هزینه میکنند، ما نیز باید جلساتی متشکل از وزارت خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات، ارشاد، میراث، فرهنگستانها، سازمان مدیریت، کمیسیونهای مجلس و… داشته باشیم و قوانین و برنامههای لازم را تدوین کنیم در غیر این صورت کار به اختلافات قومی و امنیتی میکشد».
عکس العمل مسئولان
اما در شرایطی که بسیاری از مفاخر و میراث معنوی کشورمان توسط کشورهای دیگر ثبت شده، عکسالعمل مسئولان ما در این زمینه به چه صورت بوده است؟
یونسکو بهطور کلی سه لیست ثبتی دارد: میراث مادی یا ملموس مانند بناهای باستانی که چون قابل انتقال و حرکت نیستند، چندان محل مناقشه و نزاع نیست، دسته دیگر میراث غیرمادی یا ناملموس است مانند آیینها و آداب و رسوم که معمولا اعتراضاتی هم که توسط رسانهها و فعالان فرهنگی صورت میگیرد، در این زمینه است و دسته سوم میراث مکتوب که بهعنوان حافظه جهانی شناخته میشود.
بنابراین این ادعا که مفاخر ایرانی توسط کشورهای دیگر در یونسکو ثبت شده، چندان صحیح نیست».
قدمت و تاریخ اثر در یک کشور، معیار ثبت نیست
عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری میگوید: «طبق آییننامه یونسکو، قدمت و تاریخ اثر در یک کشور، معیار ثبت نیست. آنچه اهمیت دارد زندهبودن و اجرای اثر است.
معرفی تنوعات فرهنگی در جهان
اگر یک عنصر در ایران تولد یافته و بعدها به 20 کشور دیگر رفته باشد همه 20 کشور میتوانند یا مشترک یا به تنهایی درخواست ثبت دهند زیرا کنوانسیونِ حفاظت از میراث ناملموس دنبال ریشهیابی آیینها و افتخارسازی برای کشورها نیست بلکه تلاش میکند با معرفی تنوعات فرهنگی در جهان، آیینها و هنرهای موجود را زنده نگه دارد.
وی افزود: « درباره برخی از کشورهای همسایه در قفقاز و آسیای میانه که به تازگی به استقلال رسیدند نیز بگویم، از آنجا که قرنها بخشی از تمدن ایران بودهاند، هویت کاملا مستقلی ندارند و سعی دارند هویتی ارائه کنند که خود را از سایه فرهنگی و تمدنی ایران جدا کنند، برای همین گاهی دست به انحصار و تصاحب مفاخر مشترک با ایران میزنند.
سرقتهای فرهنگی
درباره سرقتهای فرهنگی نیز باید توجه کرد این رقابتها و تملکها در طول تاریخ بوده است، هر قومی سعی کرده ابتدا مفاخر و میراث خود را معرفی کند، سپس بعد از مدتی دست به انحصار و تصاحب میراث مشترک و حتی مفاخر کشورهای دیگر میزند.
اما این فعالیتها در کنار مضرات، فوایدی هم داشته است، مثلا باعث توجه رسانهها، گروهها و سازمانها به تلاش برای حفاظت از مفاخر یا میراث ناملموس شده است.
ایرانستیزی و فارسیزدایی
همانطور که این کشورها برای ایرانستیزی و فارسیزدایی، جلسه میگذارند، برنامه تدوین و بودجه هزینه میکنند، ما نیز باید جلساتی متشکل از وزارت خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات، ارشاد، میراث، فرهنگستانها، سازمان مدیریت، کمیسیونهای مجلس و… داشته باشیم و قوانین و برنامههای لازم را تدوین کنیم در غیر این صورت کار به اختلافات قومی و امنیتی میکشد.
تنوع بالای ایران از لحاظ قومیتی و زبانی
باید به این امر توجه داشته باشیم که ایران از لحاظ قومیتی و زبانی دارای تنوعات قومی است؛ آذری، لُر، کرد، ترکمن، بلوچ، ارمنی، عرب، و… در یک کلیت واحد به نام ایران زندگی میکنند، به همین جهت به نظر من ایرانستیزان با دستدرازی به مفاخر و میراث ایرانی به دنبال واکنشهای تند و کنترلنشده هستند تا اقوام به یکدیگر توهین کنند و ایرانیبودن را فراموش کنند».
راهکاری برای مقابله با ایران ستیزی
در ادامه این عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری چندین راهکار هم مطرح میکند: «یکی تشکیل کمیتهای متشکل از دستگاههای ذکرشده در بالا، برای آسیبشناسی، پیشبینی اتفاقات آینده، تدوین راهکارها، تجمیع امکانات و… . دوم ترجمه و انتشار اسناد و اطلاعات مربوط به مفاخر و میراث مشترک ایران و کشورهای همسایه در رسانههای تخصصی و عمومی، زیرا در نبود اسناد و اطلاعات واقعی، اطلاعات جعلی در اختیار مردم و پژوهشگران قرار میگیرد.
ترجمه اطلاعات جعلی به زبانهای مختلف
خیلی از این اطلاعات جعلی به زبانهای مختلف ترجمه شده و در دسترس قرار دارند، درحالیکه اسناد ما در آرشیوها راکد هستند و حتی پژوهشگران نیز نمیتوانند به سهولت از آنها استفاده کنند.
سوم تدوین مقررات و بودجه برای سفارتخانهها و رایزنیهای فرهنگی برای شناسایی، مستندسازی و معرفی میراث مشترک در منطقه.
متأسفانه سفارتخانهها غالبا میگویند امور فرهنگی مربوط به رایزنیهاست و رایزنیها نیز میگویند در برنامه سالانه دیده نشده و بودجه تخصیص داده نشده است.
بهعنوان چهارمین راهکار، به نظرم تشویق رسانهها به نقد دستگاههای ذیربط در این ارتباط است، یعنی بهجای انتقاد از دیگر کشورها که چرا در مراسم بزرگداشت مفاخری که در آن کشورها به دنیا آمده و زیستهاند، نام ایران را حذف میکنند، به دستگاههای خودمان، رسانههای خودمان و عملکردهای منفعلانه خودمان انتقاد کنیم تا مدیران بدانند مردم منتظر فعالیت و اطلاعرسانی هستند».
منبع: ایلنا