چه می شود که از ترسیدن لذت می بریم؟

 

چه می شود که از ترسیدن لذت می بریم؟
کد خبر : ۱۳۳۸۷۰
لینک کوتاه کپی شد
0

یا چرا یک بعدازظهر آخر هفته را با جیغ و فریاد روی ترن هوایی یا تونل وحشت می‌گذرانیم؟

وقتی تصمیم می‌گیریم در فعالیت‌های ترسناک شرکت کنیم، در واقع مغزمان را دست‌کاری می‌کنیم تا یک سری واکنش‌های شیمیایی که به ما احساس خوبی می‌دهند انجام دهد. به همین دلیل کمی ترسیدن در واقع برای ما خوب است.

آناتومی (کالبد شناسی) ترس

هنگامی ‌که ما می‌ترسیم چند فرآیند به شکل هم‌زمان در بدن ما اتفاق می‌افتد:

-آمیگدال، بخشی از مغز که واکنش جنگ یا گریز ما را تحریک می‌کند، باعث می‌شود غدد فوق کلیوی ما دو هورمون استرس ترشح کنند: آدرنالین و کورتیزول. آدرنالین باعث افزایش ناگهانی دوپامین و اندورفین می‌شود.

-ضربان قلب و فشارخون ما بالا می‌رود که می‌تواند ما را رنگ‌پریده، سرد و بی‌حس کند. حتی ممکن است مو بر اندام ما راست شود.

-مردمک‌های ما گشاد می‌شوند تا بتوانیم آنچه ما را تهدید می‌کند واضح‌تر ببینیم. حواس دیگر ما نیز به همین ترتیب تحریک می‌شوند.

-هر فرآیند فیزیکی که به ما در زنده ماندن در آن لحظه کمک نمی‌کند، برای مثال هضم غذا، به‌طور موقت به حالت تعلیق درمی‌آید.

ترس تجربه‌ای است که با تمام بدن حس می‌شود، اما مرگ از شدت ترس بسیار نادر است.

چرا دوست داریم بترسیم

بسیاری از احساساتی که ترس را تشکیل می‌دهند سازگاری‌های تکاملی‌اند. آن‌ها در کنار‌ هم ما را از بغل کردن ببرها، پریدن از صخره‌ها یا ایستادن در فضای باز در طول طوفان رعدوبرق بازمی‌دارند. به‌طور خلاصه ترس به ما کمک می‌کند تا زنده بمانیم.

اما دلایل زیادی وجود دارد که باعث می‌شود ترسیدن برای ما سرگرم‌کننده باشد.

می‌دانیم که در امانیم

به گفته دکتر چیوونا چایلدز، روانشناس در کلینیک کلیولند، چیزی که ترس خوب را از ترس بد متمایز می‌کند، درک ما از ایمنی است. او می‌گوید: «ترس به ما می‌فهماند که باید فرار کنیم.

اگر خرسی به سمت من می‌آید، باید بدانم چه‌کار کنم. من باید فرار کنم، این نوعی از ترس است که می‌تواند باعث ایجاد اضطراب و افسردگی شود. ترس یک جنبه خوب نیز دارد و این چیزی است که فیلم‌های ترسناک، سریال‌های جنایات واقعی و خانه‌های جن‌زده از آن استفاده می‌کنند.

ما می‌دانیم که این تجربیات پایانی دارند که خرس ما را به چنگ نخواهد آورد… شما این سرخوشی را تجربه می‌کنید، زیرا می‌دانید که در امان هستید.»

این همان دلیلی است که چرا مردم هنگام پیاده شدن از ترن هوایی یا ترک سالن سینما پس از تماشای یک فیلم واقعا ترسناک می‌خندند. چون از موج ترشح ناگهانی «آدرنالین، اندورفین و دوپامین» در بدنمان هنگام وقوع تهدید، منهای همه استرس آن، لذت می‌بریم.

رها کردن انرژی

وقتی سوار ترن هوایی می‌شویم، فیلم‌های ترسناک تماشا می‌کنیم یا به داستان‌های ارواح گوش می‌دهیم، اجازه داریم بدون اینکه احساسات کسی را جریحه‌دار کنیم واکنش‌های شدید احساسی نشان دهیم.

این موقعیت‌ها به ما فرصتی می‌دهند تا احساسات خود را به شیوه‌هایی بیان کنیم که در سایر زمینه‌ها ازنظر اجتماعی پذیرفتنی نیست، چون انتظار می‌رود در زندگی عادی بتوانیم بر ترس خود غلبه کنیم.

ترسیدن دسته‌جمعی

احساساتی که هنگام تماشا کردن، گوش دادن یا درگیر شدن با چیزی ترسناک حس می‌کنیم، زمانی که با افراد دیگریم، تشدید می‌شوند.

دکتر چایلدز به بخش سلامت نشریه کلینیک کلیولند می‌گوید: «وقتی در میان جمعیت هستیم سرخوشی ناشی از ترس، مردم را به هم پیوند می‌دهد.

این بخشی از سرگرمی است. چون وقتی در کنار افرادی هستید و با آن‌ها می‌ترسید، با آن‌ها پیوندی برقرار می‌کنید.»

به همین دلیل است که خانه‌های خالی از سکنه، فیلم‌های ترسناک و مواردی از این ‌دست، یک قرار عاشقانه عالی را رقم می‌زنند. ترس نوعی برانگیختگی شبیه به برانگیختگی جنسی است.

هنگامی‌ که می‌ترسیم، اما جایمان امن است، می‌توانیم تمایل خود را برای نزدیک شدن به دیگران و نزدیک ماندن به آن‌ها ارضا کنیم.

تجربه عصیان و ارتکاب خلاف

همه داستان‌های ترسناک ما را به هم‌ذات پنداری با قربانی دعوت نمی‌کنند. برخی دقیقا برعکس عمل می‌کنند: آن‌ها ما را وادار می‌کنند طرفدار «آدم بد» باشیم و بارها او را برای اشتباهاتی که به گیر افتادنش ختم شده است، ملامت کنیم یا از دستگیر شدنش عصبانی شویم.

اگرچه ممکن است کمی ناراحت‌کننده باشد، اما این هم یک واکنش عادی است. بین فکر کردن به افکار عصیانگرانه و خلاف قانون و ارتکاب این اعمال تفاوت وجود دارد.

رها کردن آن روی ترسناک خودمان، به ما امکان می‌دهد بدون آسیب رساندن به کسی یا خیانت به اخلاقیاتمان، با شیاطین درونمان روبرو شویم.

مرگ

البته همه‌چیز فقط برای مدتی می‌تواند خوب باشد. درنهایت همه ما قرار است بمیریم. به همین دلیل مرگ در بسیاری از فعالیت‌های ترسناکی که ما از آن لذت می‌بریم، برجسته است.

دکتر چایلدز درباره تماشای مرگ دیگران در فیلم‌ها توضیح می‌دهد: «این ما را در این طرز فکر قرار می‌دهد که «نمی‌خواهم به آن شکل بمیرم».

«من نمی‌خواهم به این شکل بمیرم» و بنابراین ما می‌نشینیم و به همه راه‌هایی که می‌خواهیم به آن شکل بمیریم فکر می‌کنیم، زیرا باید این کار را انجام دهیم.»

برای بسیاری از ما کنار آمدن با مرگ یک فرآیند مادام‌العمر است. مومیایی‌های نفرین‌شده، قاتلان تبر به دست و کوسه‌های آدم‌خوار نمی‌توانند ترس ما را از امر اجتناب‌ناپذیر از بین ببرند، اما می‌توانند در مقایسه، مرگ «عادی» را بهتر جلوه دهند.

ترس همیشه و برای همه سرگرم‌کننده نیست

در حالی که به‌طور کلی کمی ترس برای شما خوب است، این بدان معنا نیست که باید خود را در معرض هر چیزی قرار دهید.

به یاد داشته باشید که تفاوت اصلی بین ترس خوب و بد، احساس خطر است. بچه‌های کوچک نمی‌توانند بین خطر واقعی و خطر ساختگی تمایزی قائل شوند، به همین دلیل است که ما اغلب سعی می‌کنیم از آن‌ها در برابر محتوای ترسناک محافظت کنیم.

آنچه ما به‌عنوان یک تهدید درک می‌کنیم، با آنچه هستیم و باور داریم ارتباط نزدیکی دارد.

ما کاملا مطمئنیم که خون‌آشام‌ها، گرگینه‌ها و اژدها وجود خارجی ندارند، بنابراین می‌توانیم با تماشای آن‌ها مشکلی نداشته باشیم؛ اما وقتی صحبت از فرشتگان و شیاطین می‌شود، با توجه به اعتقادات مذهبی‌مان، ممکن است عمیقا تحت تاثیر قرار بگیریم.

اگر شما یا کسی که دوستش دارید خشونتی را تجربه کرده‌اید، داستان‌هایی که منعکس‌کننده آن تجربیات‌اند و به‌نوعی خاطرات بد را تداعی می‌کنند ممکن است باعث تحریک و آزار شوند.

۰
ارسال نظر