شوهر کثیفم شب ها دوستانش را در نبود خودش سراغم می فرستاد و من باید…!

داستان عبرت آموز زنی بیچاره را می خوانید که حتی با کنار آمدن با مشکلات زندگی، شوهر بی غیرتش مردان غریبه را سراغش می فرستاده و زندگی را برایش سیاه کرده است.

شوهر کثیفم شب ها دوستانش را در نبود خودش سراغم می فرستاد و من باید…!
کد خبر : ۲۱۳۹۴۴
لینک کوتاه کپی شد
0

به گزارش وقت صبح ، ازدواج ما تحمیلی و نوعی معاوضه بود در واقع خانواده‌ها یک دختر دادند و یکی گرفتند. هنوز سیکل‌ام را نگرفته بودم که پدرم من را وارد زندگی مشترک کرد.

زندگی همراه با اعتیاد

مدام زن تنها با فرزندش چشم به در می‌دوخت تا شاید خبری از شوهرش شود.

زن افسرده می‌گوید: زندگی مشترک ما تنها به اسم شوهرم که در شناسنامه‌ام ثبت شده بود خلاصه می‌شد و به معنای واقعی چیزی از حضور یک مرد در زندگی‌ام تجربه نکردم.

شوهرم انواع مواد صنعتی مصرف می‌کرد و حتی اوایل زندگی‌مان به دلیل درآمد بالایی که داشت تا مرز ۲۰۰ هزار تومان در روز مواد دود می‌کرد.

مدام می‌گفت هر نوع مواد صنعتی جدیدی که وارد بازار می‌شود باید اولین نفری باشد که آن را مزه می‌کند تا به قول خودش حسرت به دل از این دنیا نرود!

کارهای زشت شوهر

البته تنها ایرادش مصرف مواد صنعتی و بی‌توجهی به خانواده‌اش نبود.

او دست به کارهای عجیب و غریبی می‌زد که هر شنونده‌ای را به حیرت وا می‌دارد.

زن جوان و ماتم زده تعریف می‌کند: شوهرم وقاحت را به حد اعلایش رسانده بود.

آخر چه کسی تلفن و آدرس خانه‌اش را در اختیار غریبه‌ها قرار می‌دهد تا آن‌ها زن و فرزندش را آزار دهند؟

شوهرم برای این که مواد مصرف می‌کرد و توهم می‌زد این کارها را انجام می‌داد و با دادن کلید خانه از کارگرهایش می‌خواست شب‌ها وارد خانه‌مان شوند.

آمدن مرد غریبه

یک شب که مثل همیشه با دختر خردسالم تنها در خانه بودیم دیدم کلید داخل قفل چرخید و در باز شد.

دخترم با ترس به من پناه آورد و با تعجب گفت: «مامان این آقای غریبه کیه که وارد خونه ما شده»؟ مرد غریبه قصد شومی در سر داشت.

وقتی به او اعتراض کردم که در خانه من چه کار می‌کند؟ با تعجب و گستاخی جواب داد که کارگر کارگاه شوهرم است و او کلید خانه را در اختیارش قرار داده تا پیش من بیاید.

با داد و فریادم پسر غریبه از ترس پا به فرار گذاشت.

دیگر با همه مشکلات زندگی کنار آمده ام اما حاضر نیستم به خواسته های شرم آور شوهرم تن بدهم.

زندگی هر روز برای من به جهنمی تبدیل می شود که آرزوی مرگ می کنم.

منبع: اعتماد آنلاین

۰
ارسال نظر