عاقبت دروغگویی هنگام تشکیل زندگی
عدم صداقت در زمان آشنایی و انتخاب همسر آینده علاوه بر معایب اخلاقی که به دنبال دارد و به عنوان یک کار غیر اخلاقی و غیر انسانی شناخته میشود و موجب خدشه دار شدن اعتماد طرفین میگردد عواقب حقوقی و قانونی نیز دارد.
فریب در ازدواج یا همان تدلیس به معنای عدم صداقت در ابتدای زندگی و انتخاب همسر آینده است به نحوی که فرد خود را دارای صفت یا شرایطی جلوه دهد که در حقیقت و واقعیت وجود ندارد و یا عیوب و کاستیهایی را از خود پنهان نماید.
فریب در ازدواج اثرات مختلف و منفی بسیاری دارد از جمله آثار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی که به هر یک از طرفین و خانوادههای آنها وارد میشود از طرف دیگر آثار حقوقی و قانونی ویژهای نیز در فریب در ازدواج وجود دارد.
اساس و مبنای تشکیل خانواده و شروع زندگی مشترک وجود صداقت و راستگویی در میان هر یک از زن و مرد است بنابراین هر کدام از زوجین اگر طرف دیگر را فریب داده و داشتن یک صفت یا ویژگی یا شرایط خاصی را برای خود وصف کند و یا وجود عیبی مهمی را در خود مخفی نماید طبق قانون مرتکب جرم فریب در ازدواج که به اصطلاح تدلیس نیز شناخته میشود شده است.
در این گفتار سعی داریم به نتایج حقوقی و کیفری فریب در ازدواج بپردازیم.
پیامدهای تدلیس در نکاح
مهمترین پیامد حقوقی در ارتکاب جرم فریب در ازدواج ایجاد حق فسخ نکاح برای زوج یا زوجهای است که فریب خورده است مطابق با ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی ما اگر وجود یک ویژگی خاص در هر کدام از طرفین شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که فرد فاقد آن ویژگی بوده است برای طرف مقابل حق فسخ نکاح وجود خواهد داشت.
این نکته حائز توجه است که فسخ نکاح با طلاق متفاوت است و حقوق و تکالیف مالی و غیرمالی زوجین در این دو عمل با هم متفاوت خواهد بود.
در فقه ما منظور از تدلیس کاریست که باعث ابهام طرف فریب خورده میشود؛ با توجه به ارزش و اهمیت و جایگاهی که خانواده و نظام خانواده در جامعه ما دارد قانونگذار در جهت حمایت و حفظ حقوق خانواده اصلیترین اثر حقوقی فریب در ازدواج را حق فسخ برای طرف فریب خورده قرار داده است.
آشنایی با فسخ نکاح
یکی از مهمترین و رایجترین شیوههای انحلال ازدواج فسخ نکاح است که با طلاق کاملا فضایی متفاوت و آثاری جداگانه دارد.
به عنوان یکی از مهمترین تفاوتهای طلاق و فسخ باید به این نکته اشاره کرد که، تشریفات خاص طلاق مانند جاری کردن صیغه طلاق در عمل فسخ نکاح وجود ندارد.
در واقع با اعلام صاحب حق فسخ، فسخ نکاح به راحتی صورت میگیرد و بنابراین برای انجام فسخ نکاح نیازی به گذراندن مراحل و تشریفات قانونی مخصوص طلاق مانند اخذ گواهی عدم سازش از دادگاه وجود ندارد.
تفاوت دیگر اینکه در بین طلاق و فسخ وجود دارد آن است که در فسخ نکاح بر خلاف طلاق حق رجوع برای طرفین وجود ندارد و رابطه زناشویی مرد و زن به طور کامل تمام میشود.
دیگر تفاوت فسخ نکاح و طلاق در آن است که، عدم ثبت قانونی طلاق به موجب قوانین جاری جرم میباشد اما عدم ثبت فسخ نکاح به هیچ عنوان جرم نیست.
در نتیجه فسخ نکاح با شرایطی که اگر زن درخواست طلاق دهد و اگر مرد راضی به طلاق نباشد، متفاوت است.
تفاوت دیگری که بین نظام فسخ و طلاق وجود دارد آن است که اگر در زمان طلاق زوجه دائم نه طلاقه شود یعنی ۹ بار صیغه طلاق بین آنان جاری شود زن و مرد حرمت ابدی خواهند داشت و دیگر امکان ازدواج بین آنان وجود نخواهد داشت در صورتی که فسخ نکاح به هر تعداد و دفعاتی که صورت گیرد موجب حرمت ابدی زن و مرد نخواهد شد.
یکی از موارد و موجبات ایجاد حق فسخ نکاح تدلیس یا فریب در ازدواج است که در ادامه به شرح دقیق جزئیات مربوط به آن میپردازیم.
طرح دعوای فریب در ازدواج
در خصوص طرح دعوای فریب در ازدواج شاکی یا فرد فریب خورده باید به دادگاه مراجعه کرده و دادخواست حقوقی در جهت فسخ نکاح را تنظیم نماید همچنین فرد میتواند با مراجعه به دادگاههای کیفری شکایت کیفری خود را نیز در این خصوص تنظیم کرده تا بتواند فرد فریبکار را به مجازات تعیین شده در قانون مجازات اسلامی محکوم نماید.
به طور کلی از جنبه حقوقی فریب در ازدواج در صلاحیت دادگاه خانواده است و در واقع دادگاه خانواده صلاحیت ذاتی در رسیدگی به این موضوع دارد در حالی که از جنبهی کیفری ای موضوع فریب در نکاح در صلاحیت دادگاههای کیفری است.
نکته حائز اهمیت در خصوص حق فسخ در شرایط فریب در ازدواج آن است که فرد فریب خورده برای اعمال حق فسخ خود باید در مدت زمان کوتاهی اقدام نماید چرا که باید به محض اطلاع از تدلیس اقدام فوری کند وگرنه این حق از او سلب شده و همچنین قابل پیگیری کیفری نخواهد بود.
جهت اثبات تدلیس یا همان فریب در ازدواج فرد فریب خورده یا همان شاکی میتواند با همراهی وکیل از دادگاه تقاضا نماید تا تمام مدارک و تقاضای فسخ را جهت بررسی به کارشناس ارجاع نماید.
موارد فریب در ازدواج
موارد مهم فریب در ازدواج متعدد است یعنی ممکن است هر کدام از زوجین به طرق مختلف قصد نیرنگ یکدیگر را داشته باشند فریب در ازدواج میتواند بر مبنای عیوب زمان عقد در مرد یا زن بوده باشد که طرف مقابل از آنها بیخبر باشند به عنوان مثال موارد فریب ازدواج توسط مرد شامل مواردی همچون جنون یا همان دیوانگی، خصا یا بیماریهای جنسی مربوط به مرد، و یا کوتاه بودن آلت تناسلی به نحوی که توانایی رابطه زناشویی از مرد را سلب نماید میشود.
اما در خصوص شرایط و موارد فریب در ازدواج توسط زن میتوان به مواردی همچون جنون یا دیوانگی قرن به عنوان بیماری جنسی جذام یا برست که تحت عنوان بیماریهای پوستی شناخته میشوند و افضا که به نوعی بیماری جنسی است، زمینگیری یا نابینایی از هر دو چشم زن اشاره کرد.
به طور کلی اگر شخصی نسبت به صفتی که طرف مقابل او در خود آن را بیان کرده با او ازدواج نماید و مبنای اصلی او وجود آن صفت در طرف مقابل باشد و بعد از عقد روشن شود که آن صفت در فرد وجود نداشته برای طرف مقابل حق فسخ ایجاد میشود.
همانطور که اشاره کردیم مهمترین مصادیق فریب در ازدواج در قانون مدنی در مواد ۱۱۲۱، ۱۱۲۲ ،۱۱۲۳ بیان شده است.
مواردی همچون جنون که به آن نیز اشاره کردیم به شرطی موجب ایجاد حق فسخ برای طرف مقابل میشود پیش از عقد نسبت به این موضوع بیاطلاع باشد.
در خصوص برخی بیماریها همچون ناتوانی جنسی و دیوانگی بعد از عقد که در مرد به وجود آید برای زن حق فسخ نکاح وجود خواهد داشت.
مطابق با ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی تخلف از شرط صفت به این معنا تعریف شده است که « هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد صفت مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد»
به طور کلی تدلیس هنگامی صدق میکند که سوء نیت و قصد فریب وجود داشته باشد یعنی یک طرف به عمد و با اعمال متقلبانه خود عیبی را مخفی نگاه داشته و یا صفتی را که مورد توافق طرفین بوده از خود نشان دهد در حالی که در واقع فاقد آن بوده است.
تدلیس از جانب شخص ثالث موجب خیار فسخ نخواهد بود مگر آن که با تبانی طرف نکاح صورت گرفته باشد که در حکم تدلیس طرف عقد است.
نکته قابل توجه آن است که؛ سکوت درباره عیبهایی که عادتا قابل مسامحه نباشد مثلا مصنوعی بودن عضوی نظیر دست یا پا و عرفا انتظار میرود که شخص آن را بیان نماید از مصادیق تدلیس به شمار خواهد آمد.
مطابق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی ما مواردی هستند که در قانون ذکر نشدهاند اما اگر عقد بر مبنای وجود آنها شکل گرفته باشد ممکن است تدلیس به حساب آمده و موجب ایجاد حق فسخ برای طرف دیگر شوند مواردی همچون نداشتن تحصیلات یا قدرت مالی، تاهل مرد، باکره نبودن زن یا پنهان کردن ازدواج پیشین و موارد مشابه این میتوانند موجب ایجاد حق فصل برای طرف مقابل شوند به شرطی که طرف مقابل از وجود آنها اطلاعی نداشته و مبنای عقد را بر حالت خلاف آن قرار داده است.
در واقع این نکته بسیار مهم و قابل توجه است که آیا بنای ازدواج بر وجود آن صفت در طرف مقابل بوده است یا خیر چرا که در صورتی عدم وجود آن صفت موجب ایجاد حق فسخ برای طرف مقابل میشود که بنای اصلی ازدواج بوده باشد.
یکی از مهمترین مواردی که در خصوص فریب در ازدواج یا تدلیس بسیار مورد توجه واقع است موضوع باکره بودن یا باکره نبودن زن پیش از عقد است؛ مواردی وجود دارد که مرد پس از عقد ادعا میکند که همسرش قبل از ازدواج باکره نبوده و مرد بدون آگاهی نسبت به این موضوع و با فرض باکرگی با او ازدواج نموده است.
در این موارد و موارد مشابهی که زوجه باکره نبوده یا قبل از عقد عمل بکارت انجام داده است نوعی تدلیس در نکاح شکل گرفته و برای مرد حق فسخ ایجاد میکند همچنین امکان دارد که زوجه به مجازات کیفری مربوط به تدلیس در نکاح محکوم شود.
همچنین تخلف از شرط صفتی که وارد قلمرو تراضی طرفین شده موجب حق فسخ است و در این خصوص دیگر وجود سوء نیت لازم نیست چرا که نسبت به آن موضوع تراضی صورت گرفته است.
تخلف از شرط فعل و نتیجه از موجبات فسخ نکاح به شمار نرفته است در نتیجه در صورت عدم امکان الزام متعهد برخلاف قواعد عمومی قراردادها نمیتوان در این خصوص به مشروط له خیار فسخ داد و وی تنها میتواند از متعهد مطالبه خسارت نماید.
هر شرطی که مخالف نظم عمومی نباشد اصولا صحیح است متداولترین شروط ضمن عقد نکاح میتوان به شرط تحصیل، اشتغال، خروج از کشور، وکالت در طلاق و تنصیف اموال اشاره کرد.
مجازات جرم تدلیس نکاح
مجازات جرم تدلیس در نکاح مطابق ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات تعیین شده است مطابق این ماده بیان میشود که چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از ۳ ماه تا یک سال محکوم میگردد.
جهت تحقق جرم باید این نتایج حاصل شود؛ از جمله آن که عقد واقع شده باشد بنابراین اگر کسی دیگری را برای نکاح فریب دهد ولی عقد واقع نگردد جرم مذکور در این ماده محقق نشده است.
از طرف دیگر ازدواج بر امر واهی بنا شده باشد بنابراین اگر یکی از طرفین دیگری را به امر واهی فریب داده و ازدواج واقع شده باشد اما ازدواج بر مبنای امور واهی بنا نشده باشد جرم محقق نیست.
مجازات مذکور در این ماده هم برای زن است و هم برای مرد و هر کدام از آنان که در نکاح تدلیس نمایند مشمول مجازات این ماده خواهند شد.
جرم تدلیس در نکاح فقط با فعل محقق میشود بنابراین اگر زنی تصور کند مرد دارای صفت خاصی میباشد ولی مرد از گفتن اینکه دارای آن صفت نیست امتناع کند و سکوت نماید مشمول ماده نخواهد بود.
همچنین در خصوص شرح این ماده باید به این نکته اشاره کرد که ذکر واژههایی همچون از قبیله و امثال آن اشاره به این موضوع دارد که موارد ذکر شده در این ماده جنبه احصایی نداشته و بلکه تمثیلی است بنابراین هر امری که موجب فریب دیگری شود شامل این ماده میباشد همانند حالتی که زوجه با انجام عمل جراحی ترمیم بکارت خود را باکره جلوه دهد.
همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم وقوع جرم تدلیس در نکاح جرمی مقید است و بنابراین زمانی محقق میشود که نتیجه آن یعنی ازدواج واقع شده باشد و همچنین رابطه سببیت بین فریب و ازدواج وجود داشته باشد یعنی ازدواج مبتنی بر فریب شخص صورت گیرد.
جهت مجازات فرد فریبکار باید فریب در ازدواج ثابت شود یعنی طرفی که فریب خورده در دادگاه باید ثابت نماید که طرف مقابل او با دروغ و تدلیس مرتکب جرم فریب در ازدواج شده است.
بنابراین باید ثابت نماید که پیش از عقد از این موضوع آگاهی نداشته و با تصور اینکه ادعای طرف مقابل درست میباشد با او ازدواج کرده است و جهت اثبات این امر باید اقرار طرف مقابل وجود داشته باشد و یا اینکه شاهدان معتبر یا مدارکی که تدلیس را ثابت نمایند ارائه شود.
سپس قاضی با بررسی شواهد و مدارک و در صورت تشخیص درست بودن آنها حکم به مجرمیت طرف مقابل خواهد داد و علاوه بر ایجاد حق فسخ برای فرد فریب خورده حکم به مجرمیت و مجازات فرد فریبکار خواهد داد.
جرم فریب در ازدواج که در ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی به آن پرداخته شده است به موجب ماده ۱۰۴ قانون مجازات اسلامی از جرائم قابل گذشت به شما آمده است.
بنابراین شاکی در هر مرحله از تحقیقات مقدماتی یا رسیدگی و اجرای حکم میتواند از جرم گذشت نماید و در صورتی که شاکی گذشت کند کلیه مجازاتها متوقف خواهد شد و اگر محکوم در بازداشت یا حبس باشد آزاد خواهد شد.
مدارک مورد نیاز جهت طرح دعوای فریب در ازدواج
ارائه مدارک لازم برای طرح دعوای فریب در ازدواج در دادگاه الزامی میباشد و از جمله مدارک آن است که فرد باید اقدام به تنظیم دادخواست کرده و علت تقاضای فسخ نکاح را ذکر نماید.
همچنین عقدنامه باید به دادخواست مربوطه ضمیمه گردد، همانطور که ذکر کردیم مدارک اثبات کننده فریب باید ارائه شود که میتواند شهادت شهود یا سایر مدارک باشد؛ لازم است اعمال حق فسخ از طرف شاکی به طرف مقابل اعلام شود تا رای دادگاه صادر و اجرا گردد.
بررسی وضعیت مهریه در تدلیس در نکاح
برای بررسی وضعیت مهریه در خصوص فریب در ازدواج باید به این موضوع دقت داشته باشیم که فریب از طرف مرد اتفاق افتاده است یا از طرف زن؛ در حالتی که فریب از طرف زن واقع شده باشد یعنی زن موجب فریب در ازدواج باشد نمیتواند ادعای مهریه نماید چرا که مهریه به او تعلق نمیگیرد همچنین در این حالت اگر مرد متحمل زیانهای مالی هم باشد میتواند زیانهای اقتصادی خود را مطالبه نماید.
در تدلیس از طرف زن وقوع نزدیکی یا عدم وقوع آن تغییری در وضعیت مهریه ایجاد نمیکند و به طور کلی مهریه به زن تعلق نمیگیرد. اما در حالتی که تدلیس از طرف مرد صورت گرفته باشد زن میتواند مهریه را مطالبه کند و اگر نزدیکی بین زوجین انجام باشد مهر به طور کامل به زن تعلق میگیرد و در غیر این صورت نیمی از مهریه قابل مطالبه است.
مطالبه خسارت ناشی از فریب
هرگاه وقوع عقد نکاح به دلیل فریب و تدلیس باشد فرد فریب خورده یعنی هرکدام از زوجین میتواند مطابق با قواعد مسئولیت مدنی از فریبکار مطالبه خسارت های ناشی از تدلیس نماید؛ در این حالت فرقی نمیکند فریب دهنده یکی از زوجین باشد یا فرد ثالث و اینکه برای مطالبهی خسارت تفاوتی ندارد فریب خورده از حق فسخ خود استفاده کرده باشد یا نکرده باشد.