فکر زندگی رویایی در اروپا بودم، اما داماد هلندی دست بزن داشت!
هنوز یک ماه بیشتر از ازدواجمان نگذشته بود که داماد ساکن هلند به ایران آمد و به بهانههای مختلف مرا زیر مشت و لگد گرفت. حالا هم ادعا میکند پول و اموالش را سرقت کردهام در حالی که هنوز پلمب فرودگاه از چمدانش باز نشده است و…
به گزارش وقت صبح به نقل از خراسان، زن ۵۴سالهای که به اتهام تهمت و افترا از همسرش شکایت کرده بود با بیان این که فقط ۱۲ روز با او زندگی کرده ام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی مشهد گفت:
اهل کشور افغانستان هستم اما از چند سال قبل به همراه خانوادهام و به طور غیرقانونی به مشهد مهاجرت کردیم.
شوهرمعتادم که از ۱۵ سالگی با او ازدواج کرده بودم در ایران هم به رفتارهای خشن و آزار و اذیتهایش ادامه میداد. چرا که مردی بد اخلاق بود و از زمانی هم که به مواد مخدر صنعتی آلوده شد دیگر نمیتوانست پرخاشگریهایش را کنترل کند.
اما من که ۳فرزند دختر داشتم، ناچار به سکوت بودم و با او به زندگی مشترک ادامه میدادم. تا این که به جرم حمل مواد مخدر تحت تعقیب قرار گرفت وبه افغانستان گریخت.
طلاق غیابی و زندگی جدید
من هم از این فرصت استفاده کردم و به صورت غیابی از او طلاق گرفتم. از آن روز به بعد با کارگری در خانههای مردم هزینههای زندگی و تحصیل دخترانم را تامین میکردم. و آنها را به دانشگاه فرستادم ولی هنوز هیچ کدام از دخترانم ازدواج نکردهاند.
خلاصه حدود یک ماه قبل بود که یکی از اقوام دورم پیشنهاد داد تا با مرد ۶۰ سالهای ازدواج کنم که اهل افغانستان و ساکن کشور هلند است.
او گفت: «رحمان» اوضاع مالی خوبی دارد و فرزندانش ازدواج کرده اند. او یک زندگی رویایی را برایم به تصویر کشید. که اگر با «رحمان» ازدواج کنم دخترانم نیز دریکی ازکشورهای اروپایی ادامه تحصیل میدهند. و دارای یک زندگی باورناپذیر خواهند شد!
این گونه بود که من رضایت دادم و با دخترانم به گفت وگو نشستم. اگرچه آنها ابتدا راضی به ازدواج من نبودند اما خیلی زود نظرشان تغییرکرد و مرا تشویق به ازدواج با «رحمان» کردند.
من هم چند روز از طریق اینترنت و به صورت تصویری با او صحبت کردم و پاسخ مثبت به خواستگاریاش دادم.
ازدواج
بالاخره با وساطت شوهرخواهر «رحمان» به صورت تصویری و فیلم با هم ازدواج کردیم تا این که او ۱۲ روز قبل به ایران آمد. ولی من در همان برخورد اول احساس کردم که او تعادل روحی و روانی ندارد. چرا که یکسره حرف میزد و جملات بیربط میگفت.
با وجود این که هنوز چند ساعت بیشتر از حضورش در منزلم نگذشته بود، به یک بهانه واهی مرا زیرمشت و لگد گرفت و به شدت کتک زد. به گونهای که در طول ۱۲ روز گذشته بارها کتک خوردم و توهین شنیدم.
چند بار هم به پلیس ۱۱۰ زنگ زدم که او حتی با نیروهای انتظامی هم درگیرشد.
اکنون نیز به من تهمت سرقت میزند و مدعی است که پول و اموالش را از درون چمدان مسافرتی دزدیدهام.
در حالی که چمدان را هنوز باز نکرده است و مهر پلمب فرودگاهی روی چمدان قرار دارد.
به همین دلیل به کلانتری آمدم تا…
بررسی ویژه این پرونده با صدوردستوری از سوی سرهنگ قاسم همت آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد). در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آغاز شد.