مهران مدیری ماجرای کتک خوردنش را لو داد!

مهران مدیری ماجرای کتک خوردنش را تعریف کرده و می گوید چه دوران عجیبی داشته است.

مهران مدیری ماجرای کتک خوردنش را لو داد!
کد خبر : ۴۱۸۷۲
لینک کوتاه کپی شد
0

به گزارش وقت صبح به نقل از رکنا، مهران مدیری در آخرین گفت و گوی خود از روزهایی گفت که در وزارت ارشاد کتک خورده است.

این مجری سرشناس ایرانی در آخرین گفت و گوی خود از مسائل حرفه ای، هنری و زندگی شخصی خود گفت.

مدیری در آخرین مصاحبه خود از علایق شخصی خود به ساعت و ماشین گفت و اینکه چقدر برایش داشتن ساعت های لوکس و خودروهای لوکس جذاب است.

در بخشی از صحبت هایش به فیلمنامه دایره زنگی به قلم و نویسندگی اصغر فرهادی اشاره داشت و گفت:

اغلب هنرمندان برای مطالعه فیلمنامه و اعلام حضور در پروژه های سینمایی خیلی ناز و ادا دارند، ولی دایره زنگی فیلمنامه ای کاملا متفاوت بود.

ساعت یک نیمه شب بود که فیلمنامه دایره زنگی به دستم رسید. دو ونیم فیلمنامه تمام شد. همان ساعت در همان دقایق نیمه شب به علی شمس زنگ زدم.

گفتم :"بگو من هستم" علی شمس گفت:" تا صبح می توانستی صبر کنی من الان خوابم و خندید" گفتم :" نه نمی توانستم صبر کنم این فیلمنامه عالی ست و من هستم و نقش را بازی می کنم"

مهران مدیری نتوانست میزبان شجریان شود

مهران مدیری در بخشی دیگر از صحبت هایش از اینکه دوست داشت با چه مهمانی در دورهمی به گفت و گو بنشیند و از قاب تلویزیون مردم صحبت ها و گفت و گو آنها را ببیند و نشد گفت: "مهمترین جان دل بود. محمدرضا شجریان که نشد"

مدیری از اینکه از علی دایی دعوت برای مصاحبه و نشست در دورهمی کرد، ولی علی دایی گفت که به تلویزیون نمی آید گفت و در ادامه تاکید کرد:

خیلی از هنرمندان در سینما مجاز به بازیگری هستند، ولی مجاز به حضور در تلویزیون نیستند یا خیلی از هنرمند خود به شخصه وقتی به عنوان مهمان برای تلویزیون از آنها دعوت می شود تمایل به حضور در صدا و سیما را ندارند.

همه این موارد باعث می شود که با خیلی ها را در نشست های مصاحبه ای تلویزیون یا در قاب تلویزیون به عنوان بازیگر و مجری نبینیم.

در دورهمی بخاطر همین شرایط نزدیک به 30 نفر را نتوانستیم میزبانی کنیم حال یا به دلیل اینکه خودشان نمی خواستند در صدا و سیما حضور یابند و یا صدا و سیما اجازه دعوت به آنها را نمی داد.

کتک خوردن مهران مدیری

مهران مدیری از دهه 60 و کتک خوردن خود در مرکز هنرهای نمایشی هم گفت و چنین توضیح داد: می خواستم نمایشی را بر صحنه ببرم وقتی به مرکز هنرهای نمایشی مراجعه کردم با فردی مواجه شدم که اسلحه و بی سیم داشت و رئیس تئاتر ایران بود و من برای دریافت مجوز باید با ایشان گفت و گو می کردم و در صورت رضایت ایشان نمایش بر صحنه می رفت.

وقتی گفتم از برشت نمایشنامه ای دارم ماجرا به کتک خوردن و تحقیقات خاص شش ساعته کشیده شد که نمایی از بازجویی داشت! آخرهم گفتم:" اصلا چه کسی خواست نمایش بر صحنه ببرد؛ نمی برم.

حضور در جبهه

مدیری از دوران جنگ و حضور خود درجبهه ها اینگونه گفت: در عملیات مرصاد بودم در حلبچه بودم . همه کار می کردیم از اجرای در سنگر برای رزمندگان تا با سنگ دشمن را زدن! رانندگی آمبولانس می کردم ؛ آر پی جی زن هم بودم.

وی با گفتن از اینکه روزهایی بود که به نان شب هم محتاج بودم گفت: پسرم فرهاد تازه دنیا آمده بود و کودک بود. آنقدر وضع مالی نامناسبی داشتیم که حتی نمی توانستم نان و پنیر برای خانواده تهیه کنم.

یک شب بچه آنقدر گشنه بود که گریه می کرد و من پول نداشتم. از گریه بچه مستاصل شده بودم به خیابان و کوچه زدم و فریاد رو به آسمان می زدم . یادم است صاحبخانه آرامم کرد.

در بخشی از صحبت هایش اعلام کرد که دورهمی دیگر تمام شد و در حال حاضر مشغول کار روی یک مجموعه تلویزیونی دیگر است.

او همچنین قهوه تلخ را به عنوان دوست داشتنی ترین کار خود اعلام کرد و تاکید داشت هیچ وقت پایان این مجموعه را نساخته است و دیگر امکان ساخت آن فراهم نیست.

۰
ارسال نظر