وقت صبح – مجری برنامه با پرسش ساده ی «چند خواهر و برادر هستید؟» دل الیاس سلمان را به لرزه در آورد! الیاس سلمان نیز اینگونه شرح داد: “اگر همه زنده میماندند الان ۱۱ خواهر و برادر بودیم. ۷ نفر از ما به دلیل فقر و مریضی از دست رفتند.
به گزارش گروه ترجمه وقت صبح، آنها تا قبل سه سالگی به دلیل سل، قحطی، خفگی، آنفلوآنزا از دست رفتند؛ من هم که بزرگترین همهی آنها بودم شاهد مرگ تک به تکشان شدم.
برای تعریف کردن دردهایی که کشیدم هرگز گفته هایم کافی نخواهد بود. در میان دردها و غم ها کودکی ام را گذراندم. از مرگ بچه ای تا بچه ای دیگر نهایتا یک سال فاصله میافتاد. خانواده ام بدون درنظر گرفتن شرایط فقط بچه های جدید اضافه میکردند!
من وقتی ۳.۵ ساله بودم برادر ۲.۵ ساله ام جلوی چشمانم سوخت.”
“همیشه در خواب هایم یک نفر میسوزد!”
“در روستایی در مالاتیا زندگی میکردیم. مادرم یک قابلمه آب روی اجاق گذاشته بود تا من و برادرم احساس سرما نکنیم؛ داخل قابلمه هم سیب زمینی گذاشته بود.
مادرم برای آب آوردن به بیرون رفت. برادرم هم نزدیک اجاق آمد و لباسش در همان حین آتش گرفت. جلوی چشمانم جان داد، من هم هیچ به فکر انداختن پتویی بر رویش تا بتواند آتش را خاموش کند نیافتادم! با مشت به دیوار و داد و هوار که برادرم دارد میسوزد بقیه را خبردار کردم.
وقتی مادرم رسید دیگر برادرم نفس های آخرش را میکشید.آنها خود را به جاده شهر رساندند، اما او در راه جان باخت. راستی اسم من صادق بود و وقتی برادرم فوت کرد اسمش را روی من گذاشتند. هنوز که هنوز است خواب آتش سوزی را میبینم.
همیشه در خواب هایم یک نفر میسوزد و من توان و قدرت جلوگیری از آن حادثه را ندارم.”
