سیامک زندرضوی/ جامعهشناس
یک سال از سلطه همهگیری کرونا بر دنیا میگذرد و در این یک سال گزارشهای مختلفی از وخیمشدن وضعیت پناهجویان در سرتاسر دنیا متأثر از این بیماری منتشر شده است.
در ایران البته گزارشهای مشخصی درباره وضعیت پناهجویان متأثر از کرونا منتشر نشده یا حداقل من ندیدهام. اما بنده بر اساس مسئولیتی که در انجمن دوستداران کودک کرمان دارم و اینکه در ۱۵ سال گذشته با کودکان مهاجر کار کردهام که عموما هم افغانستانی هستند باید بگویم که وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران در این دوره به مراتب بدتر شده است.
اشتغال به فعالیت های روزانه
مهمترین دلیل آن این است که اشتغال این پناهجویان (چه بزرگسالان و چه کودکانی که بخش زیادی از آنها نیروی کار به حساب میآیند) وابسته به فعالیتهای روزانه است.
از آنجایی که فعالیتهای روزانه و کسب دستمزد به دلایل مختلف در این دوره ممنوع و محدود شده، بنابراین مهاجران هم متأثر از این فضا از امرار معاش معمولشان باز ماندهاند.
از آن سو هم میدانیم که امکانات محدودی که دولت برای درخانهماندن تعریف کرده، مانند بستههای غذایی یا کمکهای دیگر، مطلقا شامل حال مهاجران نشد و آن چیزی که واحدهای سازمان ملل آماده کرده بودند هم به دلیل اینکه بر اساس پالسهای اولیه شروع پاندمی در جهان بود.
اگرچه ممکن است به دست آنها رسیده باشد اما منطبق با اولویتهای اولیه زندگی آنها نیست؛ یعنی مهاجران بیشتر نیاز دارند تا در گام اول و در شرایط سخت اقتصادی بعد از کرونا ابتدا نیازهای اولیهشان را برآورده کنند و بعد بستههای مواد شوینده و ضدعفونیکننده که واحدهای سازمان مللی در نظر گرفته بودند. به دستشان برسد.
وضعیت بد مهاجران افغانستانی در دوران کرونا
در مجموع وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران نسبت به قبل از دوره کرونا به مراتب بدتر شده است. هرچند در دوره قبل هم خوب نبوده و اساسا وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران روز به روز تیرهتر میشود.
مسئله دسترسی به خدمات پزشکی هم یکی دیگر از چالشهای زندگی مهاجران در ایران است که با پاندمی کووید۱۹ در ایران نمود بارزتری پیدا کرده است.
تا آنجایی که من حداقل از شهر کرمان و جایی که در آن اطلاع و خبر دارم و در این سالها دیدهام، تبعیض در ارائه خدمات پزشکی بین ایرانیها و افغانستانیهای مهاجر کمتر وجود داشته است.
هزینهبر بودن خدمات پزشکی برای پناه جویان افغان
اما نکته مهمی که عطف به مطالب قبلی وجود دارد، این است که همیشه دسترسی به خدمات پزشکی برای افغانستانیها هزینهبر بوده است.
اگر نسبت هزینه را بخواهید حساب کنید، هزینه خدمات پزشکی برای آنها شاید پنج برابر ما باشد. این وضعیتی است که در این سالها استمرار پیدا کرده است.
از اینرو و از آنجایی که رفتن به بیمارستانها برای آنها هزینهبر است، ترجیح میدهند که به جای مراجعه به پزشک، به داروخانهها مراجعه کنند و با شرح شفاهی بیماریشان دارویی از داروخانه به طور غیررسمی تهیه کنند.
مسائل اقتصادی ناشی از کرونا
حالا مسائل اقتصادی ناشی از کرونا هم مسئله را دوچندان سختتر میکند. در واقع موجب میشود تا تقاضای مؤثر مهاجران برای خدمات درمانی کاهش پیدا کند. چندیپیش اعلام شد که علت مرگومیرهای ناشی از کرونا دیر مراجعهکردن مبتلایان به مراکز درمانی است که این مسئله حداقل در میان مهاجران ناشی از شرایط اقتصادی بد بعد از کروناست.
مهاجران در تنگنای اقتصادی
یعنی مهاجران سعی میکنند به دلیل شرایط اقتصادی بد ناشی از کرونا به پزشک و مراکز درمانی مراجعه نکنند و با درمانهای خانگی اگر بتوانند بیماری را درمان کنند.
اما چرا مسئله مهاجران در ایران چه با کرونا و چه بدون آن به یک چالش بزرگ و گرهی بازنشدنی تبدیل شده است؟ در ۳۰ سال اخیر ما روند نسبتا ثابتی از مهاجرت از افغانستان به ایران داریم.
آمار رسمی برای آن اعلام نشده ولی تخمین زده میشود که حدود سه میلیون افغانستانی در ایران حضور دارند که باز هم تخمین زده میشود بخش کوچکی از آنها در ایران دارای مجوزهای حضور رسمی هستند.
مشکل در گرفتن مجوزهای رسمی
همیشه این سؤال مطرح بوده که چرا برای بقیه این شرایط را فراهم نمیکنند که دارای مجوزهای رسمی باشند؟
جستوجوهایی که من در سالهای اخیر درباره این مسئله انجام دادم، به یک جواب مشخص رسیده که آنهم در این عبارت کوتاه گنجانده شده است: «وقتی شما به عنوان یک مهاجر افغانستانی از هر شهر ایران تصمیم بگیرید که به افغانستان بازگردید، با قیمتهای امروز باید چیزی نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان هزینه کنید.
جریان مالی؛ تعیین کننده وضعیت مهاجرتهای قانونی و غیرقانونی
در واقع این جریان مالی است که وضعیت مهاجرتهای قانونی و غیرقانونی در ایران را معنادار میکند؛ مسئلهای که کسی به صورت رسمی هم علاقهای به پاسخگویی درباره آن ندارد.
واقعیت این است که ما به دلیل منافع گروهی که از جریان مالی مهاجرت سود میبرند، مسئله مهاجرت را بد تعریف میکنیم.
حل صورت مساله
صورتمسئله اینطور حل میشود. افغانستان همزبان ماست. نیازمند نیروهای تخصصی است. پزشکها، معلمها و مهندسهایی که از قضا ما در اینجا تعداد زیادی از آنها را بیکار داریم، نیاز این روزهای افغانستان است.
در مقابل آن، نیروی کار سادهای که ما در فعالیتهای ساختمانی، کشاورزی و خدماتیمان در ایران نیاز داریم و میتوانیم از افغانستان وارد کنیم.
در یک شرایط برابر و آبرومند و در جهانی که به مهاجرت به عنوان یک حل مسئله نگاه میکند، نیروهای کار بیکار ما میتوانند به آن کشور بروند و آنجا را بسازند و نیروهای آنها به ایران بیایند و مشاغل کمطرفدار را اشغال کنند.
نزدیکی فرهنگی که نادیده گرفته شد
خیلی ساده و با این نزدیکی فرهنگی میشد این مسئله را حل کرد اما ما در همه این سالها این مسئله را گره زدهایم. من میخواهم ادعای بزرگتری مطرح کنم و حتی بگویم بخشی از محرومیت استانهای شرقی ما هم ناشی از همین فضای امنیتی است که به دلیل ورود مهاجران غیرقانونی به وجود آمده است.
خود این «غیرقانونی»بودن میتواند صورتمسئلهای باشد برای تبادل نیروی کار بین ایران و افغانستان. چنین نگاهی میتواند ریشه هر افراطگرایی را از بین ببرد.
منبع: شرق