به گزارش وقت صبح ، لاله صبوری در اینستاگرامش نوشت: هر روز عصرکمی مانده به غروب ،نور به آپارتمان ما حمله می کند، عین یک ارتش پیاده نظام، از هر درزی که پیدا کند بین کرکره ها، از گوشه ی پنجره، هجوم می اورد و خانه را فتح میکند.
واین درست همان وقتی است که من کلافه میشوم، دو سوم روز گذشته است، منظورم از روز همان ۲۳ ساعت وپنجاه و شش دقیقه و چهار ثانیه است که زمین دور خودش می چرخد.
ادم دیگر دلش می خواهد به آغوش تاریکی و غروب برود و شلوغی کم شود یا اصلاً دوش بگیرد ، آرایش کند، لباسی بپوشد و بزند بیرون … قدمی بزند به دیدار دوستی برود و یا گوشه ی دنج کافه ای لاته اش را بنوشد و به مردم نگاه کند.
اما این نور لج درار تخس همه چیز را بهم میریزد.
این حجم از شدت روشنی مانندِ تاریکی قبل از سحر است، انگار هر چیزی قبل از تمام شدنش، همهی زورش را میزند که شدیدتر و بیشتر باشد، پر رنگتر، داغتر و شاید عاشقانه تر…
اما خوب زیاد طول نمی کشد، عین شیر سر میرود و در لحظه ای درخشش و زورش را از دست میدهد.
کم رنگ و بی حال میشود و گنجشکها این ساعتهای شماطه دار شروع می کنند به جیک جیک ..
اهالی خورشید
که اهای اهالی خورشید دارد غروب می کند و وقت تمام است ورقه ها را بگیرید بالا…
امتحان هر چقدر هم مهم باشد، هر چقدر هم برایش اضطراب داشته باشی ، درس بخوانی یا نخوانی ، اصلاً فقط دو تا سوال از بیست تا را نوشته باشی آنهم غلط غلوط ، وقتی می گویند ورقه ها بالا ..
آرام میشوی که خب بالاخره تمام شد … دیگر کاری نمیشود کرد….
اصلاً به جهنم ، هر چه می خواهد بشود …
برای من همین حوالی ساعت هفت همینجوری است … تمام نارضایتی از خودم و جامعه، همه ی کمالگرایی رنج آوری که گرفتارش هستم … برای ساعتی دست از سرم بر میدارد …و ارام ورقه ی یک روز دیگر از عمرم را بالا می گیرم ….
خرداد ۱۴۰۰
عکس رو همینطوری گذاشتم … کافه است.


