راضیه و شوهرش برای جدایی اقدام کرده‌اند. این زن که می‌گوید زندگی‌اش را با عشق شروع کرده بود، از دلایل جدایی برای اعتمادآنلاین می‌گوید.
*تو درخواست طلاق را ثبت کردی. چرا می‌خواهی از شوهرت جدا شوی؟
من از اول ازدواجم فهمیدم اشتباه کرده‌ام و نباید این کار را می‌کردم، اما همان موقع ترسیدم طلاق بگیرم.
*چطور با همسرت آشنا شدی؟
از دوستان پسردایی‌ام بود. در چند دورهمی او را دیده بودم.
*ازدواج شما سنتی بود؟
بله، او از پسردایی‌ام آدرس و شماره تماس پدرم را گرفته و با پدرم صحبت کرده بود و بعد هم برای خواستگاری آمدند.
*شغل شوهرت چیست؟
بسازبفروش است.
*پس وضع مالی خوبی دارد.
بله، وضع مالی‌اش خوب است، البته اگر خانواده‌اش بگذارند پولی برای او بماند.
*مگر خرجی خانواده‌اش را می‌دهد؟
اگر فقط خرجی پدر و مادرش باشد، مشکلی نیست. او باید به همه فامیلش پول بدهد.
*اختلاف شما به همین دلیل است؟
اختلافی نداریم. مشکل دخالت خانواده شوهرم است.
*چه دخالتی می‌کنند؟
من سه سال است ازدواج کرده و هنوز بچه‌دار نشده‌ام. خانواده‌اش به طور مرتب درباره این موضوع به من می‌گویند و کنایه می‌زنند، تا جایی که رفت‌وآمدم را قطع کردم.
*حالا که رفت‌وآمد نداری، چرا می‌خواهی جدا شوی؟
چون مادرش خیلی به شوهرم فشار می‌آورد و حتی پیشنهادهایی درباره همسر صیغه‌ای داده است.
*شوهرت قبول کرده؟
نه، اما حتی مطرح کردن این نوع پیشنهادها توهین به من است.
*فقط به خاطر بچه؟
بله. دخترخاله شوهرم بیوه است. به شوهرم گفته، هم این زن آقابالاسر دارد، هم تو صاحب بچه می‌شوی. زنت را هم که می‌گویی دوستش دارم کنارت می‌ماند.
*وقتی شوهرت قبول نکرده، پس مشکل چیست؟
من نمی‌توانم با خانواده‌ای که به من توهین می‌کند، زندگی کنم.
*شوهرت راضی به این جدایی هست؟
راضی نیست اما من تصمیم را گرفته‌ام و جدا می‌شوم.
