به گزارش وقت صبح ، دختر مهراب قاسمخانی در این عکس سرش را بر شانه پدرش تکیه داده است.
ماجرای دزدی گوشی دختر مهراب قاسمخانی
دو سه سال پیش که گوشیم رو توی روز روشن وسط میدون هفت تیر دزدیدن، بعدش که رفتم کلانتری، فهمیدم که قرار نیست امیدی به پیدا شدنش داشته باشم.
عزیزی که اونجا بود بهم گفت فقط چند هزار تا دزد گوشی شناخته شده توی تهران داریم و احتمالاً دو برابرش هم شناخته نشده و الان که بری خونه، احتمالاً سر راه از کنار چند تاشون رد میشی…
امروز یه عزیزی سوار ماشین دخترم شد و قمه رو گذاشت زیر گردنش و گوشیش رو ازش گرفت…
کسی قرار نیست برای این چند هزار عزیزی که به این شغل شریف مشغولن یه فکر جدی بکنه؟
جدا از این که با این وضعیت اقتصادی و تورم، قیمت گوشی موبایل توی زندگی آدما کاملاً تعیین کننده ست، سرقت با اسلحه سرد میتونه جون خیلی از مردم رو به خطر بندازه.
اون بار که گوشی من رو دزدیدن، بعدش همه بهم میگفتن خدا رو شکر کن که بلایی سر خودت نیاوردن.
امروز که گوشی دخترم رو دزدیدن، خودمم همین رو بهش گفتم. بعدش به این فکر کردم که چقدر اوضاع باید بد باشه که برای این که مالمونو بردن و خودمونو نکشتن خدا رو شکر میکنیم.
از روزی که من گوشیم رو خریدم، تا روزی که ازم دزدیدنش، اونقدر قیمتش بالا رفته بود که دیگه نتونستم همون رو بخرم و یه گوشی کارکرده مدل پایینتر خریدم.
گوشی دخترم رو پارسال برای تولدش خریده بودم و الان حتی نمیتونم به خرید یه گوشی یه مدل پایین ترشم فکر کنم. عزیزانی که کارشون رسیدگی به این جرایمه، بدونن که با این تورم، گوشی یه نفر الان میتونه گرونترین دارایی زندگیش باشه…


