بزرگ ترس صدام حسین پس از سال‌ها افشا شد: ایران!

مامور ویژه لبنانی-آمریکایی «اف بی‌آی» مسئول بازجویی از صدام حسین گفت: بزرگترین ترس صدام این بود. که ایران بفهمد عراق چقدر ضعیف و آسیب‌پذیر شده است.

بزرگ ترس صدام حسین پس از سال‌ها افشا شد: ایران!
کد خبر : ۲۰۴۴۱۶
لینک کوتاه کپی شد
0

به گزارش وقت صبح به نقل از یورونیوز، بیست سال پیش در ۱۹ مارس ۲۰۰۳ میلادی جورج دبلیو بوش. رئیس جمهوری وقت ایالات متحده دستور تهاجم نظامی آمریکا به عراق را صادر کرد.

در آن زمان مقامات ارشد دولت آمریکا بارها تاکید می‌کردند. که صدام حسین، دیکتاتور عراق تا دندان مسلح به سلاح‌های کشتار جمعی و هم‌پیمان القاعده است.

بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو مستقر در واشنگتن دی‌سی، یک سال پس از حملات ۱۱ سپتامبر. دو سوم آمریکایی‌ها در آن زمان فکر می‌کردند که صدام حسین در این عملیات به القاعده یاری رسانده است.

اما هیچ‌وقت نه تنها شواهدی برای اثبات این ادعا پیدا نشد، بلکه پس از حمله ارتش ایالات متحده به عراق مشخص شد. که دیکتاتور عراق هیچ سلاح کشتار جمعی در اختیار ندارد.

صدام حسین پیش‌تر در سال ۲۰۰۰ مدعی در اختیار داشتن سلاح کشتار جمعی شده. و در یک سخنرانی انتقادی گفته بود که در صورتی که دنیا سلاح‌های کشتار جمعی خود را کنار بگذارد. او نیز حاضر است آن‌ها را از بین ببرد. اما او چرا چنین ادعای خطرناکی را مطرح کرد؟

دستگیری صدام

پس از اشغال عراق توسط ارتش آمریکا، صدام حسین برای مدتی به صورت مخفی زندگی کرد. تا این که در ۱۳ دسامبر سال ۲۰۰۳ نیروهای ویژه آمریکا او را در سوراخی که تنها به اندازه یک نفر جا داشت در شمال عراق یافتند.

در آن زمان جورج پیرو، مامور ویژه لبنانی-آمریکایی «اف بی‌آی» مسئول بازجویی از صدام حسین شد. وی به مدت هفت ماه هر روز به صورت انفرادی و برای پنج تا هفت ساعت با دیکتاتور سابق عراق دیدار و گفتگو می‌کرد.

آقای پیرو پس از بازنشستگی این گفتگوها را در کتابی جمع‌آوری کرده است که به زودی منتشر می‌شود.

گفتگوهای آقای پیرو با صدام حسین، نمایی متفاوت از نگرش واقعی رئیس جمهور عراق و دلیل تصمیم‌گیری‌هایش ارائه می‌کند. و تهاجم آمریکا به عراق را «گناه نخستین» آمریکا در آغاز قرن بیست و یک می‌داند. جنگی که به جان‌باختن هزاران سرباز آمریکایی و صدها هزار عراقی انجامید.

بازجویی

جورج پیرو درباره نخستین دیدارش با صدام حسین می‌گوید: «در عرض ۳۰ ثانیه دو موضوع را درباره من دریافت.

وقتی نامم را به او گفتم بلافاصله پاسخ داد که تو لبنانی هستی و وقتی به او گفتم والدینم لبنانی‌اند، فورا گفت مسیحی هستی.

من از او پرسیدم که آیا با این قضیه مشکلی دارد و گفت قطعا نه. او لبنانی‌ها را دوست داشت و لبنانی‌ها هم او را دوست داشتند.»

او درباره موضوع گفتگوهای آغازینش با صدام می‌گوید:

«ما به ویژه در دو ماه اول درباره همه‌چیز حرف می‌زدیم. هدف من فقط این بود که او را به حرف آورم. می‌خواستم بدانم در زندگی برای چه چیزی ارزش قائل است. چه چیزهایی را دوست دارد، از چه بدش می‌آید و فرآیند ذهنیش چگونه است.

بنابراین راجع به همه چیز از تاریخ گرفته تا هنر، ورزش و سیاست حرف می‌زدیم. درباره چیزهایی حرف می‌زدیم که می‌دانستم در ارتباط با مطرح کردن آن‌ها هیچ ملاحظه یا تردیدی ندارد.

اکثر گفتگوهای آغازین ما درمورد رمان چاپ شده‌اش بود. رمانی افتضاح به نام زبیبه و شاه. این رمان درباره زن عرب زیبایی به نام زبیبه است که با یک پیرمرد وحشتناک ازدواج می‌کند. و البته که زبیبه نماد عراق و پیرمرد نماد آمریکا است.

ترس صدام حسین از ایران پس از سال‌ها افشا شده است.

پادشاه خوش‌تیپ و باهوش زبیبه را از چنگ پیرمرد نجات می‌دهد و آن‌ها تا ابد با هم در خوشی زندگی می‌کنند. حتما می‌توانید تصور کنید پادشاه نماد کیست.»

آقای پیرو همچنین یادآور می‌شود که صدام همیشه خود را یکی از بزرگترین رهبران عرب مسلمان به حساب می‌آورد. و در ذهنش خود را سومین جنگ‌آور بزرگ عرب تاریخ مسلمانان می‌دانست. او می‌گوید:

«او پس از محمد پیامبر اسلام و صلاح‌الدین ایوبی، خود را سومین رهبر و جنگ‌آور بزرگ تاریخ اسلام می‌دانست. با این‌حال بسیار سکولار بود و در مقابل دیدگاه اسلام‌گرایانه، مروج ناسیونالیسم عربی بود. او بیشتر به جای جنبه اسلامی بر جنبه عربی عراق متمرکز بود.»

چرا صدام مدعی در اختیار داشتن سلاح کشتار جمعی شد؟

این مامور ویژۀ اداره تحقیقات فدرال آمریکا درباره سلاح‌های کشتار جمعی عراق می‌گوید:

«صدام به من گفت که به‌رغم دیدگاه آن زمان آمریکا، عراق سلاح جمعی در اختیار نداشت.

او در ماه ژوئن سال ۲۰۰۰ در یک سخنرانی انتقادی ادعا کرده بود که عراق سلاح جمعی در اختیار دارد.

بسیاری می‌خواستند بدانند که چرا او این کار را کرد؟ آن‌ها از من می‌خوستند که این سوال را از او بپرسم و من دنبال موقعیت مناسب می‌گشتم. تا بدون این‌که متوجه شود درباره سلاح کشتار جمعی از او بازجویی می‌کنم، این مساله را مطرح کنم.»

ایران بزرگترین دشمن عراق در نگاه صدام

وی می‌افزاید: «یک روز صدام به من گفت که بزرگترین دشمن عراق، آمریکا یا اسرائیل نبود، بلکه ایران بود. و او مدام می‌خواست در توازن یا رقابت با ایران باشد.

بزرگترین ترس صدام این بود که ایران بفهمد عراق چقدر ضعیف و آسیب‌پذیر شده است. در این صورت چیزی جلودار حمله ایران و تصرف جنوب عراق نبود.

پس هدف صدام دور نگه داشتن ایران بود. بزرگترین تهدید او آمریکا نبود بلکه ایران بود و او مدام می‌خواست ایران را گمراه کند.

برخی از اظهارات مبهم او و سابقه استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه مردم خودش. و برنامه تحقیقات هسته‌ای عراق نیز به او در ایجاد چنین ابهاماتی برای ایران کمک می‌کرد.

صدام نمی‌توانست به ایران اجازه دهد که بفهمد او به دلیل تحریم‌های آمریکا و بازرسی‌های تسلیحاتی، قدرت سابقش را از دست داده است.

برای همین مدام برای ایران بلوف می‌زد. از او پرسیدم در صورت لغو تحریم‌ها چه می‌کردید؟

و او پاسخ داد که همان کاری را که باید می‌کردیم تا از ما محافظت کند و منظورش پیگیری برنامه سلاح‌های کشتار جمعی عراق بود.»

۰
ارسال نظر