شش فیلم ایرانی که تماشایش میخکوبتان میکند
با اکران فیلم بیبدن و بازگو شدن یک پرونده جنایی بر اساس واقعیت، تصمیم به بررسی آثاری داریم که بر اساس برداشتی آزاد از وقایع مختلف ساخته شدهاند.
به گزارش وقت صبح؛ سینما همواره ابزاری برای بازگو کردن واقعیت است که میتواند با بازگو کردن داستانهای واقعی آنها را در تاریخ پررنگ کند. استفاده از این ابزار در ایران نیز نمونههای قابل بررسی مختلفی دارد که شاید تا به امروز متوجه آنها نبودهاید.
بی بدن / مرتضی علیزاده
با اکران فیلم بیبدن و بازگو شدن یک پرونده جنایی بر اساس واقعیت، تصمیم به بررسی آثاری داریم که بر اساس برداشتی آزاد از وقایع مختلف ساخته شدهاند. در ادامه این مطلب با بررسی این آثار همراه ما باشید.
یکی از فیلمهای پرحاشیه و مهمی که امسال در سینماها اکران شد، فیلم بیبدن، اولین ساختهی مرتضی علیزاده بود. او برای ساخت این فیلم به سراغ یکی از هولناکترین پروندههای جنایی ۱۵ سال اخیر رفت که داستان اصلی این پرونده را دوباره بر سر زبانها انداخت. البته این فیلم برداشت آزادی از چند پرونده جنایی مختلف است اما بخش اصلی داستان مربوط به پرونده قتل غزاله شکور به دست نامزدش است. این فیلم شباهت چندانی به یک فیلم جنایی راز آلود ندارد و بیشتر مرثیهای برای دختر جوانیست که با مرگ هولناکش، همهی اعضای خانوادهاش را عزادار کرد. فارغ از کیفیت نسبتا پایین بیبدن به لحاظ تکنیکی، بسیاری از بینندگان این فیلم آن را یکی از غم انگیزترین فیلمهای چندسال اخیر سینما میدانند.
درخت گردو / محمدحسین مهدویان
درخت گردو یکی از پر افتخارترین فیلمهای سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر بود که مورد استقبال مخاطبان زیادی قرار گرفت. بمباران سردشت یکی از جنایتهای جنگی در تاریخ معاصر ایران است که داستان اصلی فیلم درخت گردو بر اساس آن نوشته شده. داستان درخت گردو در سه بازه زمانی سالهای ۱۳۶۶، ۱۳۸۴ و ۱۳۹۵ روایت میشود. در تمام این مدت ما شاهد تصاویری تلخ از بمباران شیمیایی و داستان زندگی قادر مولانپور(پیمان معادی) را میبینیم که تک تک اعضای خانوادهاش را در این فاجعه از دست دهد. در توصیف تلخ داستان این فیلم میتوان گفت در زمان اکران این فیلم، کمتر کسی در سالن سینما توانست بغض خود را مهار کند و برای این فاجعه بزرگ گریه نکند. این فیلم برای به تصویر کشیدن قربانیان این حادثه تا حدود زیادی خوب عمل کرد و توانست بعد از گذشت چندین سال توجه جهانیان را به این حادثهی دردناک و قربانیانش جلب کند.
شبی که ماه کامل شد / نرگس آبیار
داستان ازدواج فائزه منصوری با عبدالحمید ریگی، موضوع اصلی فیلم شبی که ماه کامل شد است. فائزه منصوری که الناز شاکردوست در فیلم نقش او را بازی میکند، دختر جوانیست که ناخواسته وارد زندگی خانوادهای خطرناک میشود. خانوادهی عبدالمالک ریگی، رهبر یکی از گروهکهای تروریستی پاکستان که زندگی فائزه و خانوادهاش را نابود کرد. برای ساخت این فیلم مسیر بسیار سختی طی شد اما بعد از اکران آن مخاطبان متوجه اختلافاتی در روایت فیلم و داستان واقعی شدند. این فیلم یکی از مهمترین آثار نرگس آبیار به شمار میرود که در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت شش سیمرغ بلورین شد.
چهار راه استانبول / مصطفی کیایی
در دی ماه سال ۱۳۹۵، شهر تهران شاهد یک فاجعه عظیم در دل خود بود. حادثهای که بعد از گذشت این چند سال هنوز دردناک و غم انگیز است. حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو و خسارات جانی مالی این آتش سوزی. محسن کیایی اولین کارگردانی بود که توانست بعد از گذشت یک سال از آتشسوزی ساختمان پلاسکو فیلمی با محوریت این حادثه بسازد. البته آتشسوزی پلاسکو محوریت اصلی این فیلم نیست. داستان فیلم حول محور شخصیتهایی میچرخد که مستقیم و غیر مستقیم به پلاسکو مربوط هستند. این فیلم شاید ادای احترامی به خانواده آتشنشانانی بود که در این حادثه جان باختند.
لانتوری/ رضا درمیشیان
اشاره به اسیدپاشی و پروندههای مربوط به آن، هدف اصلی رضا درمیشیان در ساخت فیلم لانتوری بود. داستان فیلم حول محور مریم، فعال اجتماعیست که بعد از آشنایی با پاشا، قربانی اسیدپاشی میشود. مریم در فیلم لانتوری داستانی شبیه به آمنه بهرامی دارد که بعد از دادن جواب منفی به نامزدش، قربانی اسیدپاشی شد. البته فیلمساز در این فیلم بیش از پرداختن به قربانیان اسیدپاشی، به مجرمین این عمل میپردازد و قصد روایت زندگی آنها را دارد. روایت داستان گروه لانتوری که عدهای خلافکار با عقدههای روانی بسیارند.
خشم و هیاهو / هومن سیدی
خشم و هیاهو یکی پربحثترین فیلمهای هومن سیدی بود که بر اساس یکی از پر حاشیهترین پروندههای جنایی ساخته شد. داستان این فیلم درباره خوانندهی مشهوریست که با شروع یک رابطه نامشروع و قتل همسرش یک رسوایی رسانهای بزرگ را تجربه میکند. داستان اصلی این سریال بر اساس به قتل رسیدن همسر ناصر محمدخانی بازیکن مشهور فوتبال و یکی از سوژههای داغ دهه ۸۰ بود که بازخوردهای زیادی به همراه داشت. در این فیلم طناز طباطبائی به نوعی در نقش شهلا جاهد ظاهر میشود و به عنوان یک مجرم به قصاص محکوم میگردد. لازم به ذکر است که نام و شیوه روایت این فیلم، برگرفته از رمان "خشم و هیاهو" نوشته ویلیام فاکنر است.