نگاهی به موضوع قسمت جدید افعی تهران؛ بازگشت به نهاد خانواده
این قسمت افعی تهران کمی آسیب شناسی هنری داشت و آرمان بیانی فهمید چیزی خانواده نمی شود. هیمنه آرمان بیانی هم در این قسمت بهم خورد.
وقت صبح- قسمت 12 سریال افعی تهران کمی متفاوت و عمیق تر بود. شخصیت اصلی به ارزش نهاد خانواده پی برد.
از طرفی جذابیت بیشتری نسبت به سایر سریال های نمایش خانگی داشت و توانست مخاطب را تا لحظه آخر جذب کند.
قسمت قبل اینطور پیش رفت که الله همسر سابق آرمان بیانی بابک پسراشان را از پیش مادرش بر می دارد.
آرمان که درر این مدت با بابک صمیمی شده و طعم پدر بودن را چشیده است حال بدی پیدا می کند و نمی تواند در خانه بماند و به شمال می رود.
در آنجا با فردی صحبت می کند و توضیح می دهد که دچار بی خوابی است. او فرد آرمان را به کلینیک خواب معرفی می کند.
او می گوید مساله ای هست که باید یک همراه داشته باشی و ااینجاست که آرمان می بینید هیچکسی را ندارد که با او بیاید.
او این موضوع را سر صحنه فیلمبرداری می گوید و هرکس مشکلی دارد و فقط یک نفر می پذیرد ولی او هم نمی آید.
فردی که می آید شخص دیگری است که اما آن فرد هم دیرتر خودش را می رساند.
سپس آرمان از طریق یک ماسک می خوابد و رویایی می بیند.
به تراپیستش می گوید خوابی می بینیم که نزدیکانم همه به اتفاق آهنگی می خوانند که من دوستش دارم.
صبح بعد از بیدار شدن مهران مدیری را می بینید که او هم مشکل خواب دارد و می گوید جادوی سینما تو را گرفته است. آرمان می گوید سینما خانواده نمی شود.
مدیری می گوید سینما که هیچ بلکه خانواده از خیلی چیزها مهم تر است.
نکته جالب این قسمت داستان دستگیر شدن پدر هست که اشاره می شود که پدر نمی خواهد از مادر جدا شود اما او می رود و آرمان را پیش خاله می گذارد.
آرمان می گفت وقتی 15 ساله بود مادرش تصادف می کند و می میمرد اما فکر میکرده قبلش برایش پول میفرستاده.
اما فردی را می بیند که می گوید باید کار کنی و ازینجا می فهمیم مادر آرمان وقتی او را پیش خاله می گذارد سراغش را نمی گیرد.
موبایلی که به آرمان داده بودند را در این قسمت با تاریخ تولد مادرش باز می کند و عکس پشت صحنه خانوادگی را می بینید.
آرمان جایی شبیه خانه سالمندان می رود و عکسی نشان می دهد یک زن می دهد که می گوید نوه اوست و مکالمه ای احساسی می کند که آیا مادر سراغش را گرفته است یا نه.