سند/ تکذیب ادعای گوگوش؛ او باعث جدایی بهروز وثوقی و پوری بنایی شد!
از گذشته شایعه بوده که جدایی نامزدی طولانی بهروز وثوقی و پوری بنایی به دلیل حضور گوگوش رخ داده است.
به گزارش وقت صبح ، اما خود گوگوش بارها این موضوع را تکذیب کرده بود.
او اعلام نمود ازدواج او با بهروز مدتها پس از جدایی این دو عاشق سینمای فارسی بوده است.
حال بریده روزنامه از همان سالهای منتشر شده که نوری کسرایی بازیگر مطرح آن سالها این شایعه را تایید میکند.
پنجره؛ محل تلاقی بهروز، گوگوش و نوری کسرایی
برترین ها: «پنجره» یکی از فیلمفارسیهای مهم اقتباسی به کارگردانی جلال مقدم است که در سال ۱۳۴۹ ساخته شد. و «پنجره» اولین فیلم مشترک بهروز وثوقی و گوگوش است که در آن نقشآفرینی میکردند. از دیگر بازیگران شناخته شده فیلم، نوری کسرایی-ستاره سینمای دهه پنجاه- است که آغاز کار خود را در نقش «ترانه» در این فیلم داشت.
فیلم درباره جوانی به نام سهراب سالاری (بهروز وثوقی) بود که برای کار از آبادان به تهران میرود. و در کارخانهی عمویش مصطفی سالاری (محسن مهدوی) مشغول میشود. سهراب با دختری به نام ترانه (نوری کسرایی) آشنا میشود.
ترانه آبستن است. سرپرست ترانه، اصغر ژیلا (حسن رضیانی) با نقشه سعی دارد سهراب را به عنوان پدر بچه جا بزند. تا مخارج وضع حمل ترانه به گردن سهراب بیفتد.
سهراب به دختر دوست خانوادگی عمویش (گوگوش) علاقه پیدا میکند، ولی ترانه مزاحم آنها است.
یک اقتباس موفق
«پنجره» اقتباس آزاد مقدم بود از رمان بسیار معروف «یک تراژدی امریکایی» که پیش از این. کارگردانان بسیار مشهوری مانند رابرت استیونس از روی آن آثار درخشانی مثل «مکانی در آفتاب» را ساخته بودند.
دقت در این فیلم، تفکر و اعتقاد مقدم را نسبت به سینما روشن میکند. او که در شکلگیری فیلمهای روشنفکرانه پیش از آن مشارکت جدی داشت. بهعنوان کارگردان، طرفدار سینمای قصهگو با بهرهگیری از بازیگران مطرح در کنار کارگردانی و شیوه روایت نامتعارف بود.
منتقدان فیلم مقدم را بیشتر شبیه فیلم «یک تراژدی آمریکایی» ساخته جرج استیونس ارزیابی کردند تا کتاب درایرز.
نکتهای که کمتر به آن توجه شد ساخت و پرداخت حرفهای «پنجره» و میزان تسلط مقدم به عنوان کارگردان بر میزانسن بود.
«پنجره» هم در مسیر سینمای میانه قرار گرفت و البته کمتر از انتظار فروخت.
مقدم با کارگردانی «پنجره»، پنجره تازهای را به این سینما گشود تا هوای تازهای بر پستوی گرد و خاک گرفته و نمور این سینما دمیده شود.
«پنجره»، مایل شدن مقدم به اقتضائات روز، با استفاده از ترانههای محبوب فضای شیک وتر و تمیز و موسیقی واروژانی. تا حدودی تن دادن به سلیقه بازار و چاشنی رقص و آواز در ترکیب، میل همیشگی او به مایههای روشنفکری را نشان میداد. هرچند به هر رو ساخته او از محصولات رایج، کاملاً متمایز بود.
موسیقی «پنجره»
عنوانبندی و موسیقی «پنجره» نشانگر سلیقه خاص مقدم در ساختن فیلمهایی است که در ارتباط با مردم عادی کسب هویت میکند.
موسیقی متن فیلم ساخته اسفندیار منفردزاده میباشد. در قسمتی از فیلم ترانهای از عماد رام با سرودهای از شهیار قنبری نیز گذاشته شده است.
در میان عوامل این فیلم نام امیر نادری در نقش عکاس دیده میشود. این کارگردان بزرگ سالهای بعد و خالق شاهکارهایی مثل «دونده» تعریف میکند. که در زمان فیلمبرداری «پنجره» بحثهای طولانی و مفصلی با مقدم درباره سینما داشت.
نظر جواد طوسی
جواد طوسی درباره «پنجره» در بانی فیلم نوشت:
یک نکته را باید در تداوم حضور حرفهای جلال مقدم در سینمای موج نو آن زمان در نظر داشته باشیم. که اگر بپذیریم که دو فیلم «پنجره» و «فرار از تله» شاخصترین و قابل بحثترین آثار کارنامه جلال مقدم در حیطه کارگردانی به شمار میآید. نقش تهیه کننده را نمیتوان منکر شد.
تهیه کنندگانی مثل علی عباسی در فیلم «پنجره» که فضایی برای فیلمسازی جوان و خوش فکری ایجاد میکند. که در مواجه شدن با یک اقتباس ادبی یعنی داستان معروف یک تراژدی آمریکایی «تئودور درایزر». به یک ورسیون قابل قبول اینجایی دست پیدا کند و این اتفاق کمابیش میافتد.
باید گفت که فیلم «پنجره» بیشتر وامدار «مکان در آفتاب» جرج استیونس است، اما همانطور که اشاره کردم ما اینجا با یکسری بازی خوب (محوری و مکمل) مواجه هستیم.
جمع اضداد
از طراح عنوانبندی آقای کیارستمی گرفته تا فیلمبرداری مثل نصرتالله کنی و آهنگسازی مثل اسفندیار منفرد زاده.
تمام اینها توانسته فیلمی غیرمتعارف که لحن و اجرای خیلی صمیمانه دارد را رقم بزند.
در عین حال که در یک نگاه واقع بینانه باید بپذیریم که «پنجره» جمع اضداد است.
بخشی از این جمع اضداد بودن اصلا به روحیه و شخصیت جلال مقدم مرتبط میشود
که این پارادوکس را همیشه در طول حیات هنری جلال مقدم و خلوتاش دیدهایم.
یعنی آدمی که دوست صمیمیاش فرخ غفاری بوده، یکدفعه با اقشار فرودست جامعه هم کلام میشود. و اینها میشود زمینه خلق آثاری مثل «پنجره» یا به خصوص فیلم «فرار از تله» که به عقیده من بهترین فیلم جلال مقدم محسوب میشود.
در این فیلم بازی خوب بهروز وثوقی ستودنی است. این فیلم نشان میدهد که جلال مقدم چقدر خوب سینما را میشناسد. و در یک روایتپردازی معقولانه میتواند این را به یک زبان مستقل خودش تبدیل کند.
اما متاسفانه باید این واقعیت را پذیرفت که یکی از استثناییترین افرادی که در سینمای ما قدرش شناخته نشده جلال مقدم است.