عکس/ تیپ خانم بازیگر گاندو در مراسم اربعین
نیلوفر شهیدی، بازیگر ۴۲ساله ایرانی که با نقشآفرینی در سریالهایی همچون «گاندو» و «وارش» به شهرت رسیده است. در جدیدترین تصاویرش با چادر و لباسهای مشکی در کربلا دیده میشود.
به گزارش وقت صبح به نقل از چی بپوشم، این روزها که اخبار راهپیمایی اربعین و سفر بسیاری از سلبریتیهای ایرانی به عراق به گوش میرسد.
نیلوفر شهیدی نیز با حجاب کامل، استایل مشکی و صورت بدون آرایشش تصاویری را در شهر کربلا منتشر کرده است.
ماجرای رفتن به کربلا
تسنیم: اکیپ جالبی بود و در موردش برایمان بگویید. چطور شد نام شما را هم در زمره زائران اربعینی نوشتند. و نیلوفر شهیدی در این مسیر قرار گرفت؟
دقیقاً اول ربیعالاول تاریخ ازدواجم هست که آن سال ۱۳۹۸/۸/۸ (هشتم آبانماه سال یک هزار و سیصد و نود و هشت) میشد.
۱۰ روز قبل به کربلا دعوت شدم و خیلی جالب است همه به من میگفتند «میروی مریض میشوی و به هر حال مراسم ازدواجت هست».
وقتی آقای مجتبی امینی به من زنگ زدند گفت که "خانم شهیدی، من داشتم لیست بچهها را برای سفر کربلا میدادم به اسم شما رسیدم.
به ذهنم آمد تماس بگیرم و بپرسم شرایطش را دارید. " چون همه میدانستند من در شرفِ ازدواجم.
من گوشی را قطع کردم و گفتم «اجازه بدهید زنگ میزنم.»
هیچوقت این نکته را جایی نگفتم؛ خیلی جالب است من سه چهار شب قبل از آن خواب دیدم که در جایی هستم و خیلی تشنهام. آنقدر که وقتی از خواب بلند شدم رفتم در یخچال یک بطری بزرگ برداشتم و خوردم.
برای مادرم تعریف میکردم در این خواب بیابانی را دیدم که من تشنه بودم و نمیدانستم چهکار کنم. وقتی آقای امینی زنگ زد این قصه را گفت یک لحظه یادِ آن خواب افتادم و گوشی را قطع کردم؛ منقلب شدم و ۱۵ دقیقه بعد تماس گرفتم و گفتم «میآیم».
همان شب پاسپورتم را برای بچهها فرستادم دو روز بعد عازم شدیم آن اکیپ چندساعته هماهنگ شدند.
به من گفتند هفت بعدازظهر شروع به تماس گرفتند و تا سه صبح زنگ میزدند؛
چون یک دفعه قرار شد ما برویم. دو روز بعد از این تماس، ساعت ۱۱ صبح سوار هواپیما شدیم و رفتیم.
* و با پیام دهکردی، شقایق فراهانی، جواد افشار و خواهر الناز شاکردوست و خیلی از هنرمندان دیگر همسفر شدید…
بله خوشبختانه دوستان بودند از پیام دهکردی و شقایق فراهانی و جواد افشار که شما اشاره کردید. تا مسعود فراستی و محمدرضا شفیعی تهیهکننده و الناز شاکردوست که قرار بود خودش به ما ملحق شود. و به خاطر کمردرد نتوانست و خواهرش به ما پیوست.
* از آن اتفاق خیلی عکس کمی بیرون آمد و مصاحبه هم کموبیش نداشتید…
کربلاست؛ وقتی میروید مسئله من و او و آن نیست؛ مسئله امام حسین (ع) است. چیزی قرار نیست از آن بیرون بیاید یکسری اتفاقات را تجربه کردیم. البته با ما در آنجا مصاحبه کردند و این تجربه به یک باره برایمان رقم خورد و بسیار شیرین بود.
یادم هست به ما گفتند یک کوله سبک بردارید گفتیم باشد؛ یک کوله سبک آن هم یک خانم برای چنین سفری، خیلی شوخی است.
یک چیزی بستیم و پشتمان انداختیم. وقتی شب اول به نجف رفتیم به حرم حضرت علی (ع) مشرف شدیم که برای من خیلی جذاب و ویژه بود.
پس از زیارت، ۴ و ۵ صبح بود که پیادهروی را شروع کردیم و تقریباً دو روز و نیم طول کشید. خیلی اتفاق جذابی بود روز اول پیادهروی همهچیز میدیدم.
نگاه میکردم به آدمها، خبرنگارها و موکبداران، خیلی از آنها مردمی بودند که اصلاً مسلمان نبودند. مسیحی، خیلیها هندی و از فرقههای سیک و حتی لائیک بودند. اینجا کسی را نمیتوان از روی ظاهر و لباسش قضاوت کرد.
* از آن اتفاق خیلی عکس کمی بیرون آمد و مصاحبه هم کموبیش نداشتید…
کربلاست؛ وقتی میروید مسئله من و او و آن نیست؛ مسئله امام حسین (ع) است. چیزی قرار نیست از آن بیرون بیاید یکسری اتفاقات را تجربه کردیم. البته با ما در آنجا مصاحبه کردند و این تجربه به یک باره برایمان رقم خورد و بسیار شیرین بود.
یادم هست به ما گفتند یک کوله سبک بردارید گفتیم باشد؛ یک کوله سبک آن هم یک خانم برای چنین سفری، خیلی شوخی است.
یک چیزی بستیم و پشتمان انداختیم. وقتی شب اول به نجف رفتیم به حرم حضرت علی (ع) مشرف شدیم که برای من خیلی جذاب و ویژه بود.
پس از زیارت، ۴ و ۵ صبح بود که پیادهروی را شروع کردیم و تقریباً دو روز و نیم طول کشید. خیلی اتفاق جذابی بود روز اول پیادهروی همهچیز میدیدم.
نگاه میکردم به آدمها، خبرنگارها و موکبداران، خیلی از آنها مردمی بودند که اصلاً مسلمان نبودند.
مسیحی، خیلیها هندی و از فرقههای سیک و حتی لائیک بودند. اینجا کسی را نمیتوان از روی ظاهر و لباسش قضاوت کرد.