«کار، کارِ انگلیسیهاست» تا قبل از اینکه عنوان کتاب جک استراو وزیر امور خارجه بریتانیا بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ باشد که از مسافرتش به ایران در آن نوشته و مناسبات ایران و بریتانیا، تکه کلام معروفی در سریال محبوب «دایی جان ناپلئون» بود، تکه کلام دایی جان سریال که انگلستان را در پشت هر توطئهای که در اطرافش پدید میآمد میدانست و درنهایت هم در توهم انتقام از انگلیسیها کارش به جنون میکشد.
سریال «دایی جان ناپلئون» برگرفته از رمانی به همین نام از ایرج پزشکزاد بود که ناصر تقوایی بر اساس این مجموعه را ساخت؛ سریالی که لوکیشن آن خانه امینالسلطان (باغ اتحادیه) بود و در مدت کوتاهی آنقدر مخاطب پیدا کرد که همزمان با پخش آن از تلویزیون تقریبا خیابانها خلوت میشد.
پس از اتمام پخش «دایی جان ناپلئون» مهمانیای به افتخارش در اردیبهشت ۵۶ ترتیب داده شد و همه بازیگران و عوامل به آن دعوت شدند. خبرنگار اطلاعات که یکی از دعوتشدگان به این مهمانی بود، توانست گپ و گفت کوتاهی با غلامحسین نقشینه (۱۲۷۸-۱۳۷۵) بازیگر نقش «دایی جان» داشته باشد. حاصل این گپ و گفت را که روز سهشنبه ششم اردیبهشت در ص ۲۴ روزنامه یادشده منتشر شد در پی میخوانید:
دایی جان ناپلئون میگوید:
نوشته پزشکزاد از خصوصیات جالبی برخوردار است، به همین دلیل بارها تجدید چاپ شده و پرفروشترین کتاب سال شده است. من سالهاست که با نوشتههای پزشکزاد آشنا هستم. اولین طنز پزشکزاد «رویای یک تریاکی» را در ابتدای کار رادیو، به طور زنده به صورت نمایشنامه رادیویی اجرا کردم. مسائل و شخصیتهایی که در دایی جان ناپلئون مطرح هستند، در اجتماع نیز وجود دارند. شخصیت دایی جان در بیشتر خانوادهها وجود دارد. من این شخصیت را در یکی از افراد خانواده خودم دیده بودم و معتقدم تقوایی در برگردان این نوشته مهارت و دقت کاملی داشته است.
در مورد مسائل و نظریههای متفاوتی که درباره سریال از جانب مردم انجام گرفت چه نظریهای دارید؟
به منزل من بارها تلفن شد، زمان پخش دومین قسمت، تلفنی تهدید به قتل شدم. بعد وقتی قسمتهای دیگر سریال پخش شد تماشاگران بیشتر نظر موافق نشان دادند. به هر حال سریال دایی جان ناپلئون یک حادثه تلقی شد.
حالا که دایی جان ناپلئون وفات یافته میخواهید چکار کنید؟
نمایشنامه «ببر گرازدندان» را به کارگردانی دکتر ممنون ضبط تلویزیونی کردهایم و در ضمن ناصر تقوایی و پرویز صیاد کار بر روی دو سریال جدید را آغاز کردهاند که به محض تمام شدن طرح و مراحل اولیه، همکاری خود را با آنها شروع میکنم.
چرا کار «صحنه» نمیکنید؟
باید به فکر سن و سلامتی خود باشم. نمیتوانم چند ماه هر شب روی صحنه کار کنم. البته قرار بود «مرغ دریایی» را با سمندریان کار کنم که متاسفانه نتوانستم. آخرین کار صحنهای من نمایشنامه «داستان دو زن» با جعفری بود که حدود پانزده سال پیش در صحنه تئاتر پارس اجرا شد.
آیا در سالهای اخیر به دیدن تئاتر میروید؟
اگر عزرائیل هم بدون دعوتنامه به سراغم بیاید، دعوتش را قبول نخواهم کرد. از سوی هر تئاتری مرا دعوت کنند به دیدن برنامه آنها میروم. فکر میکنم در سن من، مقداری توقع آدمیزاد بالا میرود.
از دردسرهای «دایی جان ناپلئون» بگویید؟
تنها دلخوری من خبرها و شایعات نادرستی است که درباره زندگی من میسازند، در جایی نوشتند پنج فرزند دارم، در حالی که من دارای چهار فرزندم که دو تای آنها دختر هستند و شوهر کردهاند و دو پسرم در خارج تحصیل میکنند. پسرم از آلمان تلفن کرده که فرزند پنجم مبارک است!
و یا در جایی دیگر نوشته شده که یک مجسمهساز، چون تحت تاثیر «دایی جان» قرار گرفته، مجسمهای ساخته و به من هدیه داده است. من از هدیه گرفتن خصوصا مجسمه خودم ناراحت نیستم، اما باور کنید تاکنون کسی چنین محبتی به من نکرده است