دلیل ماندگاری سوتی تاریخی محمدرضا حیاتی چیست؟

صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، یک شوخی نسبتا قدیمی فضای مجازی را دوباره زنده کرد. ماجرا از جایی شروع شد که محمدرضا حیاتی موقع خواندن یک خبر، عبارت «به قطر سفر کرد» را «به سفر قطر کرد» خواند.

کد خبر : ۷۷۱۰۹
لینک کوتاه کپی شد
0

به گزارش وقت صبح به نقل از اعتماد، گاف ساده این گوینده که می‌شود گفت به دلیل سابقه چهل‌ساله‌اش به نماد گویندگی خبر برای همه ما تبدیل شده، به سرعت فضای مجازی را درنوردید.

از قرار معلوم و براساس شواهد و قراین هر وقت اسمی از قطر بیاید، این گاف هنوز به اندازه یک لبخند ساده حلال کار می‌کند.

نشانه‌اش اینکه بعد از قطعی شدن حضور در جام جهانی، شهرداری تهران برای تبریک این اتفاق به شهروندان در بیلبوردهای تبلیغاتی، از این گاف با همان سر و شکل اصلی‌اش (به سفر قطر کردیم) استفاده کرد.

ایرانسل هم ظاهرا خیلی عادی و بدون آن گاف (به قطر سفر کنید!) و البته با علامت سوال شیطنت‌آمیزی که ما را دقیقا به یاد آن می‌اندازد، از آن به عنوان شعار تبلیغاتی کمک‌هزینه سفر به جام جهانی استفاده کرد.

می‌شود پیش‌بینی کرد با توجه به جام جهانی پیش روی قطر، این جمله آنقدر در تیترها و شعارهای تبیلغاتی و موارد مشابه تکرار بشود که کارکرد فرسایشی و معکوس پیدا کند و به عبارت واضح‌تر حال همه را به هم بزند.

نماد خشکی و عصاقورت‌دادگی

حیاتی نماد خشکی، عدم انعطاف و عصاقورت‌دادگی بود. برای همین خطای ساده و پیش‌پاافتاده‌اش به گاف بزرگی تبدیل شد که هنوز ما را می‌خنداند. در تمام این چهل سال او را با کت‌وشلوار و اصلاح‌شده دیده‌ایم و همیشه از روی نوشته حرف زده.

ما خبر را با او می‌شناسیم و وقتی ادای خبر خواندن درمی‌آوریم، ناخودآگاه زبان بدن بدون انعطاف و صدای خشک او را تقلید می‌کنیم. حتی اگر اشتباهی داشته باشیم با سبک و سیاق او می‌گوییم: «ببخشید…» این سبک طنز هنوز هم کار می‌کند و نمونه‌اش پیج «زودنیوز» است.

این سبک و سیاق، این روش و منش، باعث شده انتظار همه از او در حد یک روبات باشد. در حالی که جواد خیابانی صرفا با گاف‌هایش شناخته شده و همه به‌رغم اعتراض، چاره‌ای جز کنار آمدن با آن نداریم. ضمن اینکه گاف‌های او آنقدر زیاد بوده که هیچ‌کدام مثل این جمله حیاتی برجسته نشده‌اند.

با این حال مدتی پیش حیاتی به دلیل حمایت از صدای یک خواننده لس‌آنجلسی در یک مصاحبه ساده برای همیشه ممنوع‌الکار شد.

این سرنوشت مردی بود که عمری روی یک خط صاف حرکت کرد و به خودش فرصت اشتباه نداد، اما با یک اشتباه ساده - واقعا می‌شود گفت اشتباه؟! - دچار حادثه‌ای شد که عمری از آن حذر می‌کرد. کسی که عمری آسه رفت و آسه آمد و آخرش هم گربه شاخش زد.