داستان واقعی ازدواج شاهزاده لاهی و هودونگ
داستان عشق شاهزاده خانم ناکرانگ و شاهزاده هودونگ یکی از معروفترین داستانهای عاشقانه تاریخ کره است. این داستان در تاریخ با آنچه در سریال جامیونگ گو (جومونگ 3) دیدیم، تفاوتهایی دارد که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
وقت صبح- آنچه در سریال جومونگ 3 (جامیونگ گو) دیده میشود، یک مثلث عاشقانه بین هودونگ و جامیونگ و لاهی است. اما آنطور که در داستانهای تاریخی نقل شده، خبری از جامیونگ نیست و فقط حرف از عشق بین شاهزاده لاهی و شاهزاده هودونگ است.
طبق کتاب تاریخی سامگوک ساگی، یک روز شاهزاده هودونگ برای شکار به اوکجو رفته بود که در آنجا با پادشاه ناکرانگ، چوی ری روبرو میشود.
بعد از آشنایی، چوی ری هودونگ را به کاخ دعوت میکند. در آنجا شاهزاده هودونگ و شاهزاده ناکرانگ یکدیگر را میبینند و در نگاه اول عاشق هم میشوند. آنها با هم ازدواج میکنند و روزگار خوشی داشتند.
هودونگ مجبور شد به کشور خودش برگردد، اما چون بدون اطلاع پدرش، امپراطور تموشین (موهیول) ازدواج کرده بود نمیتوانست شاهزاده لاهی را با خودش ببرد.
در برگشت به گوگوریو، هودونگ تمام اتفاقات را برای پدرش موهیول شرح داد. اما موهیول برای برگرداندن لاهی شرط گذاشت که هودونگ باید ناکرانگ را نابود کند.
هودونگ این موضوع را با ناراحتی زیاد به لاهی توضیح داد. شاهزاده خانم هم به ناچار طبل جامیونگ گو را مخفیانه نابود کرد.
پس از این اتفاق، گوگوریو به ناکرانگ حمله میکند و ناکرانگ که سیستم هشدار خود را از دست داده بود، آمادگی برای جنگ را پیدا نمیکند.
پادشاه چوی ری وقتی متوجه نابودی طبل جامیونگ گو میشود، شاهزاده خانم را بخاطر خیانت به قتل میرساند و سپس خودش هم تسلیم گوگوریو میشود.
گفته میشود بعد از این اتفاق، هودونگ هم در غم شاهزاده خانم خودش را نابود کرد.