شوهرم هر ماه من را جای کرایه به خلوت صاحبخانه می فرستاد و..!
شوهر معتاد یک دختر 24 ساله به خاطر فقر و بی پولی درخواست های تاروا و کثیفی را از او داشت که زندیگ این دختر راه به کلی سیاه کرده بود.
به گزارش وقت صبح ،بعد از آن که تحصیل در مقطع راهنمایی را به پایان رساندم دیگر به مدرسه نرفتم و مشغول امور خانه داری شدم.
چرا که علاقه زیادی به درس و مشق نداشتم و میخواستم در خانه به مادرم کمک کنم تا این که خودم زندگی مستقلی را تشکیل بدهم.
در حالی که ۲۱ ساله بودم یکی از همسایگانمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد.
اگرچه آن خانواده را از سالها قبل میشناختیم، اما هیچ اطلاعی از وضعیت درون خانواده آنها نداشتیم.
در نهایت من و بهادر تنها ظرف چند روز و بدون برگزاری مراسمی ازدواج کردیم.
یکی دو ماه اول من با هدیههایی که هنگام عقد گرفته بودم اجاره خانه را پرداختم.
اما از آن به بعد صاحبخانه مدام برای گرفتن اجاره به در منزلمان میآمد، اما همسرم کرایه اش را نمیداد و حتی به او توهین میکرد!
وقتی به بهادر اعتراض میکردم که سر کار برود و کرایه را بپردازد او با بی شرمی مقابلم ایستاد و حرفی زشت زد.
او می گوید: صاحبخانه مردی مجرد است و تو میتوانی با کمی ناز و کرشمه کاری کنی که از خیر کرایه اش بگذرد!
از شدت ناراحتی سرم درد گرفت مگر یک مرد چه قدر میتواند بی غیرت باشد که چنین حرفی بزند!
فروش نوزاد برای خرج زندگی
او میگوید اگر هزینه زندگی میخواهی باید اجازه بدهی تا نوزادمان را به مبلغ پنج میلیون تومان بفروشم و …
وقتی نزد مادرشوهرم رفتم و گلایه کردم در پاسخم گفت:
ناراحت نشو میتوانی در مکانهای شلوغ و چهارراهها گدایی کنی تا درآمدی برای خودت داشته باشی!
به هر کسی نوزاد گرسنه ات را نشان بدهی مبلغ زیادی به تو کمک میکند.
تازه بعد از این ماجرا بود که فهمیدم همه خانواده همسرم نه تنها در شهر گدایی میکنند بلکه پدرشوهرم نیز به شیشه اعتیاد دارد .
این گونه بود که صاحبخانه وسایل مان را بیرون ریخت و من در حالی سربار خانواده ام شدم که پدرم نمیتواند هزینههای فرزندم را پرداخت کند.
از سوی دیگر میترسم پسر ۱۸ ماهه ام را به پدرش واگذار کنم.
چرا که او هم در خانه پدرش زندگی میکند و احتمال دارد پسرم را بفروشد و …
منبع: خراسان