عکس/ همین کار قاجارها پلنگ ایرانی را منقرض کرد!
یکی از تفریحات مهم و ویژه شاهان قاجاری شکار به ویژه شکر پلنگ بود.
به گزارش وقت صبح ، به گفته کارشناسان یکی از دلایل عمده در معرض انقراض قرار گرفتن پلنگ ایرانی همین شکارهای بیرویه بوده است.
افتخار شاهان قاجار به پلنگ کشی
مشرق: منطقه دوشان تپه به مرکزشکار پلنگ معروف بود چون بیشتر پلنگهای شکار شده این شاه در این منطقه شکار شده است.
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که شاه به هنگام عزیمت به شکار در اطراف تهران دربار کوچکی هم به همراه داشت. که شامل زنان حرمسرا و خدم و حشم و درباریانی بود که میبایستی شاه را در جریان اوضاع امور کشور هم قرار میدادند.
این درباریان که بسیاری از آنان آمادگی جسمانی زیادی نداشتند گاه در این حرکتهای شکار چنان آسیب میدیدند. که به بیماریهای جسمی و حرکتی و گوارشی مبتلا میشدند و گاه حتی به علت سختی سفر در طی آن میمردند.
مانند عینالملک که در سفر شکار شاه در کن درگذشت. همراهان سیاسی شاه در جمع خود به این حرکتهای افراطی شاه برای شکار انتقاد داشتند ولی کاری نمیتوانستند بکنند.
این شکارگری ناصری تا آخرین روزهای زندگی و دوره پیریش هم بدون تغییر ادامه داشت.
اوج شکار شاهانه
اوج شکار شاهانه شکار پلنگ و یوزپلنگ بود. یعنی همان کاربردی را داشت که شکار شیر در دوره باستان داشت.
شاه با این نوع شکار جربزه و مردانگی خود را به دیگران نشان میداد و گاه این اخبار چنان فتح پتل پورت در جراید کثیرالانتشار!
آن زمان دست به دست میگشت. مانند این گزارش روزنامه شرف در ربیعالاول ۱۳۰۲قمری که به دست نویسندهای درباری در خصوص شکار پلنگ. چون فتح الفتوحی به سمع و نظر مردم عامی کوچه و بازار رسیده است:
گزارش شکار پلنگ
کوههای قرق دوشان تپه و جاجرود به واسطه بسیاری شکار، پلنگ زیاد دارد، چنانکه بندگان اعلیحضرت قوی شوکت اقدس همایون. شاهنشاهی خلدالله ملکه و دولته تاکنون به مرور قریب بیست پلنگ در این شکارگاه به دست مبارک صید فرمودهاند.
از جمله روز بیست و یکم ربیعالاول که موکب همایونی تشریف فرمای دوشانتپه گردید. یک پلنگ به دست مبارک صید شد و چند نفر را هم زخمی کرد.
باز به فاصلۀ سه روز دیگر که روز بیست و چهارم همین ماه بود، بندگان همایون شهریاری تشریف فرمای دوشانتپه شدند.
در حالتی که برف به شدت میبارید و هوای در نهایت سردی بود، پلنگی پدید آمد، فوراً صید دست همایون گردید. و چند تیر گلوله به دست مبارک به او زدند تا از پای درآمد.
چون پلنگی بسیار قوی عظیمالجثه بود، که تاکنون چنین پلنگی دیده نشده بود، لهذا صورت آن ره به عینه از روی جثه و لاشه آن ساخته. و در این روزنامه شریفه به طبع رسید و این پلنگ از سر تا دمش به قدر سه ذرع است.
در ادامه، نویسنده برای خود شیرینی نسبت به شاه قطعه شعری هم از شاعر معاصر آن زمان یعنی محمدحسین ادیب. ملقب به فروغی به چاپ رسانده که در نوع خود در پاچهخواری جالب است:
پلنگ نوزدهم نیز با کمال غرور قدم نهاد به میدان خسرو منصور
پلنگ هیجدهم را دو روز پیش ندید که بود صد ره ازو بیشتر به خود مغرور
نمود ناله پس از غرشی چو غرش رعد به احتیاط نمود از پل حیات عبور
پلنگ نوزدهم چون پلنگ هیجدهم خبر نداشت که بیحاصلست خرمن زور
پلنگ نوزدهم از پلنگ هیجدهم هزار بار فزونتر جسور بود و غیور
ملک چه گویم سبحان و احد القهار به قهر خویش نمود آن غیور را مقهور
پلنگ ظالم و شه عادل است و ظالم کش چه جابری که نشد پیش عدل شه مجبور
خوش آن قصیده که اندر پلنگ شصتم من کنم چو نظم برم آب لولوی منثور
زشست شاه و اشعار من پلنگان را وظیفهایست که در جمعها شود منظور
توای پلنگ بخون غوطهور زناوک شاه چو سرخ روی شدی باش تا ابد مسرور
چاپ گزارش شکارهای ناصرالدین شاه
البته این شاه چنان در این کار پیش رفت که بعدها خاطرات پر حجم شکاریهاش به عنوان گزارش شکارهای ناصرالدین شاه قاجار به چاپ رسید.
وی در این خاطرات به انبوهی از شکارهای متنوعی که در طول سالهای طولانی سلطنتش شکار کرده بود اشاره دارد.
شاه بعدی قاجار چندان فرصت و از سوی دیگر توان جسمی پدرش را نداشت که مانند او عمل کند.
هر چند که بسیاری به زبردستی او در تیراندازی اذعان کردهاند. مظفرالدین شاه به علت مشکلات حرکتیای که داشت کمتر به شکار میرفت و اگر میرفت همه مواظب بودند که اتفاقی برای وی نیفتد.
عینالسلطنه در خاطراتش به یک شکار پلنگ شاه به طرزی طنزآمیز اشاراتی دارد که بسیار خواندنی است.
از یک سو علیلی شاه و سوی دیگرعدم توجه خدم و حشم شاه به فرامینش در این گزارش جلب توجه میکند.