راز مرگ بازیگر جوان بعد از سالها فاش شد
اینبار به سراغ بازیگر زیبا و محجوبی رفتهایم که میتوانست مدت زیادی در سینمای ایران حرفی برای گفتن داشته باشد.
به گزارش وقت صبح به نقل از برترینها: اینبار به سراغ بازیگر زیبا و محجوبی رفتهایم که میتوانست مدت زیادی در سینمای ایران حرفی برای گفتن داشته باشد. دختری که با همان اولین فیلمش، اوج معصومیت و بیگناهی را با چشمان معصومش روی پردههای سینمای ایران به ثبت رساند و به شمایلی از ستارهای جوان تبدیل شد که آرزوهای بزرگی دارد. اما زندگی، غیر قابل پیشبینی است و شخصیت این مطلب، هرچند گرفتار این پیچیدگیها میشود اما هرگز شکست نمیخورد. در این مطلب به سراغ عسل بدیعی رفتهایم، دختر معصوم سینمای ایران.
عسل بدیعی فقط بیست و یک سال داشت که از طریق یکی از دوستانش متوجه میشود "کیانوش عیاری" برای فیلم جدیدش مشغول تست گرفتن از علاقهمندان به بازیگری است. گویا کیانوش عیاری آدمهای زیادی را برای نقش مورد نظرش تست میکند اما هیچکدام از آنها چندان او را راضی نمیکنند تا اینکه عسل بدیعی را میبیند.
عیاری از همان ابتدا متوجه میشود عسل بدیعی دقیقا برای همین نقش ساخته شده است. نوع نگاه و چهرهی معصومانه عسل، همان چیزی بود که برای نقش اول فیلم "بودن یا نبودن" لازم بود.عیاری تلاش میکند هر طور که هست عسل بدیعی را برای فیلمش جذب کند اما راضی کردن خانواده بدیعی چندان کار راحتی نبود. آنها قبل از هر چیز اصلا راضی نبودند که عسل بازیگری پیشه کند. اما عوامل فیلم درنهایت با صحبتهای فراوان توانستند خانواده بدیعی را برای بازی در فیلم اولش راضی کنند.
خود عسل گفته است انگیزهاش برای بازیگری رویای شهرت نبوده است. در واقع همچنان که از کودکی رو به روی آینه نقش بازی میکرد، کار بازیگری را دوست داشت اما رویای بازیگر شدن به آن شکل که در ذهن اکثر افراد است در ذهن عسل نبوده است. او میگوید هیچوقت فکرش را هم نمیکرد که چنین اتفاقی برایش بیفتد اما این اتفاق افتاد. چه کسی میتواند اتفاقات زندگی خود را پیشبینی کند؟!
خیلی سخت است که آدم زندگیای که تجربه نکرده است را بازی کند
عسل بدیعی درباره اولین تجربه بازیگریاش در فیلم "بودن یا نبودن" از کیانوش عیاری میگوید به عنوان یک بازیگر بیتجربه فکر نمیکرد از پس این کار به خوبی بربیاید ولی راهنماییهای کیانوش عیاری به عنوان کارگردان برایش راهگشا بود. عیاری در طول فیلمبرداری به عسل میگفت: خیلی سخت است که آدم زندگیای که تجربه نکرده است را بازی کند اما همیشه احساس کن قلبت بیمار است. اینگونه بود که عسل گاهی خودش را فراموش میکرد و تبدیل به همانی میشد که باید میشد.
شاید بتوان گفت نقطه عطف کارنامه هنری عسل بدیعی بازی در فیلم "دستهای آلوده" ساخته "سیروس الوند" در سال 1378 بود. او برای بازی در این فیلم کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن در هجدهمین جشواره فیلم فجر شد. او گام بزرگی در زندگی هنری خود برداشته بود و در کنار بازیگران مطرح زیادی ظاهر شد.این فیلم حضور عسل بدیعی را در سیتما پر رنگتر کرد.
عسل بدیعی سال 1379 در فیلم "از صمیم قلب" ساخته "بهرام کاظمی" در شمایل دختری عاشق ظاهر شد. بهرام کاظمی درباره او میگوید: عسل بدیعی زمانی که برای بازی در این فیلم انتخاب شد، بنا به شخصیت و چهرهاش انتخاب شد. عسل شخصیتی کاملا محجوب، درونگرا و به شدت عاطفی و احساسی بود. سر کار خیلی با حس کار میکرد و تا زمانی که به حس درونیاش نمیرسید، کار را شروع نمیکرد. مرگ او همه ما را شوکه کرد. هم سینما و هم خانوادهی بدیعی بعد از مرگ او دچار شوک شدیدی شدند و باعث تاسف است که سینمای ایران همچین بازیگری را از دست داد.
پدر عسل بدیعی در ادامه ماجرای پیوند او را اینچنین تعریف میکند: بعد از اتفاقی که برای عسل افتاد، سازمان اهدای عضو در بیمارستان با صحبت کردند. از آنجایی که ما از قبل از نیت عسل درباره این کار آگاه بودیم به رضایت مادر و خواهر عسل تمام اعضای قابل اهدا او به افراد نیازمند پیوند اهدا شد. این کار در روز چهاردهم فروردین آغاز شد و 7 عضو عسل به 7 بیمار فرصت زندگی دوباره بخشید.
آخرین فیلم تلوزیونی عسل بدیعی "نیلا زنده است" ساخته سعید اسدی بود. داستان این فیلم درباره مادری به نام شبنم است که پسرش مشکل قلبی دارد.این بار نیز عسل بدیعی در داستان پیوند اعضا قرار میگیرد با این تفاوت که این بار خودش نیازمند پیوند نیست. عسل بدیعی در قامت مادر ظاهر میشود که به دنبال نجات فرزندش از مرگ است و تمام تلاشش را برای آن میکند.
رضا داوود نژاد به عنوان همسر غزل بدیعی و داماد خانواده درباره عسل بدیعی میگوید: عسل آدم کاریزماتیکی بود. اگر حالش خوب بود و وارد جمعی میشد، آن جمع محکوم بود که خوشحال باشد. عسل اجازه نمیداد کسی ناراحت باشد ولی اگر خودش ناراحت بود، ناراحتیاش روی تمام جمع اثر میگذاشت.
آقای دکتر امید قبادی،متخصص اهدای عضو درباره کار بزرگ عسل بدیعی حرفهای زیبایی میزند. او درباره بدیعی میگوید: چند ثانیه با خودمان فکر کنیم که اگر از مردم کشور بپرسیم: آیا شما عسل بدیعی رو میشناسید کدام یک از این جوابها را به شما خواهند داد؟ جواب اول: بانوی هنرمند و بازیگری که فعال در دهههای 80 و 90 است و جواب دوم:همان بانوی هنرمندی که تمام اعضای بدنش را اهدا کرد. قطعا همه ما میدانیم که جواب دوم پاسخ قالب مردم به این سوال خواهد بود.عسل بدیعی تنها سینماگر جهان است که درباره اهدای عضو فیلم بازی کرد و بعد با اهدای عضوش در ذهن همگان جاودانه شد.
عسل بدیعی در تمام زندگیاش عاشق این بود که فرهنگ اهدای عضو را ترویج دهد.او تنها هنرپیشهای بود که در فیلمهای زیادی با موضوع اهدای عضو بازی کرد. او که بسیار و زیبا و مهربان بود و همیشه مورد توجه افراد زیادی قرار میگرفت، ناگهان روزی از این دنیا پر کشید. درست مثل شمعی در باد. مرگ عجیب او همه را شوکه کرد. علت مرگ پارگی عروق مغزی و ایست تنفسی بود اما حرفهایی که درباره مرگ او در بین زبانهای میچرخید، شایعه و بی اساس بود. عسل رفته بود و به داستان بهترین فیلمهای کارنامه هنریاش رنگ واقعیت داده بود. واقعیتی که همه را متعجب میکرد که عسل چگونه توانست تمام این اتفاقات را پیشبینی کند؟!
در آخر بهتر است حرفهای مادر عسل بدیعی درباره فرزندش را بخوانید: عسلم فرشتهی کوچک زندگیام بود که تولدش، همانند درخشش خورشید درخشان و امیددهنده بود. لحظه پروازش به آسمان ابدیت، شبیه سیاهی و تاریکی مطلق بود که از ذهن پاک نمیشد. دوران امر عسل همانند گذر شهاب از آسمان زندگی ما کوتاه بود. جای عسل تا ابد در قلب من خالیست…
این متن از پادکست «صدای خیال» متعلق به ماهنامه «فیلم امروز» برداشته شده است.