به گزارش وقت صبح؛ گرفتن فال از آثار ادبی، از باورهای قدیمی این سرزمین محسوب میشود. در طول تاریخ، مردم این دیار به ادیبان و شاعرانی که به آنها اعتقاد داشتند و گمان میکردند که میتوانند به حقایق عمیق دست یابند رجوع میکردند. با این حال، در گذر زمان، تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامه ما باقی مانده است.
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
هر جا که روی زود پشیمان به درآیی
هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش
آدم صفت از روضه رضوان به درآیی
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد
گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی
جان میدهم از حسرت دیدار تو، چون صبح
باشد که چو خورشید درخشان به درآیی
چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت
کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی
در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه تابان به درآیی
بر رهگذرت بستهام از دیده دو صد جوی
تا بو که تو، چون سرو خرامان به درآیی
حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مهرو
بازآید و از کلبه احزان به درآیی
شرح لغت: “آن یوسف مهرو” به معنای “پیکر زیبا و دلفریب” است که به محبوب اشاره دارد.
تفسیر عرفانی:
هر فردی که به هدف نهایی خود برسد، ولی از لطف و زیبایی وصال بیبهره بماند، در نهایت دچار پشیمانی خواهد شد.
تعبیر غزل:
بیقراری و ناراحتی که ناشی از دوری از محبوب است، حس میشود. اما باید همیشه امیدوار بود و در تلاش برای رسیدن به محبوب از هیچ تلاشی دریغ نکرد.