وقت صبح- در این پست نوشته شده است: این چند وقت زیاد دیدم بعضى ها به صورت مغرضانه، ناجوانمردانه و البته ناپخردانه راجع بهت مینویسند:
مازیار توی کار خدا دست برده و دخالت کرده! خواستم از همین تریبون بهشون اعلام کنم که :
بزرگوارا! خود خدا تا کارى رو نخواد، اون کار هیچ وقت به سر انجام نمى رسه، حثى اگه تمام جمعیت جهان بابتش بسیج بشن، شاید به ٩٩ برسه ولى تا اون نخواد به ١٠٠ نمى رسه …
خدای ما خودش خوب بلده از خودش دفاع کنه، نیازی هم به این همه وکیل، وصی و نماینده هایی با اعتبار و مقبولیت های خود داده، نداره …
باید زیاد خوند ومطالعه کرد تا شاید بعدش بشه به سختی و با احتیاط فراوان، راجع بهت نظر داد!
باید زیاد دونست تا فرق بین « تطبیق جنسیت » رو که یه مقوله ى کاملاً یزشکی وعلمی هست با استدلال ها و نظربه های روحوضی بشه درک کرد!
مقوله ى «تطبیق جنسیت» زمین تا آسمون بایه تصمیم هیجانى فرق مى کنه که یک نفر، شب بخوابه وضبحش بلند بشه و بخواد دیگه اونی که تا الان بوده نباشه!
یا مثلاً از روى هوا، هوس یا تنوع بخواد « تغییر جنسیت» بده، نه به خاطر داشتن یک آشفتگی جنسیتی …
و با یه تصمیم ناگهانی، اګه مرده بخواد دیګه مرد نباشه و اگه زنه بخواد دیگە زن نباشه!
ودر انتها، خطاب به اون دسته از افراد همه چى دون! وقتى یه نفر تمام بروسه هاى قانونى کسب فجوز
انجام این کار رو توى همین ایران خودمون گذرونده … وقتى یه نفر با وجود پیشتهادهاى اغوا کننده از خارجى ها و خارج نشین ها، وطن خودش رو ترک نکرده، مونده و با دست های پُر از خالى جنگیده و جا نزده …
ۆقتی یه نفر به صورت کاملا زسمی، شرعی و قانونی مدارکی چون: شناسنامه، کارت ملى، پاسیورت وتمامى فجوزهاى فعالیت هترى خودش رو دریافت کرده …
و وقتی یه نفر هفت خوان زستم رو برای انجام این مهم زد کرده … شما هنوز توی خوان اول گیر کردین و دارین تفتیش عقیده اش می کنین.
