به گزارش وقت صبح ، پگاه ماسوری در سیمرغ نوشت: هانیه توسلی چند سال پیش در صفحه شخصی خود پستی گذاشت و از مرگ گربه خود خبر داد و نوشت:
بخواب مامان جان، بخواب تنها دلخوشیم، بخواب شیرین عسلم. منو ببخش. دیگه آرزویی ندارم. دیگه هیچی نمیخوام از خدا. دیگه بیحس شدم. دیگه تموم شدم. فقط منتظرم که زودتر بیام پیشت همین.
تاثیری که مرگ یک گربه بر هانیه توسلی داشت!
هانیه توسلی بازیگری است که از آغاز جوانی فعالیتش در سینما را شروع کرد و همواره جایگاه خوبی در بازیگری سینما داشته و نقشهای خاص و ماندگار و خاطرهانگیزی را نیز در کارنامه خود ثبت نموده است.
او بدون نیاز به حاشیهسازیهای اینستاگرامی یا پاپاراتزیهای رسانهای و یا حتی برخی لوندیهای موسوم از جمله عمل پروتز لب و… در مسیری موفقیتآمیز راهش را در دنیای بازیگری ادامه میدهد.
تمام اینها دلایلی است که اگر کسی او را از دور بشناسد، قطعا او را یک فرد موفق و شاد خواهد یافت، اما شاید پس از دیدن این پست غمناک وی در سوگ گربه اش، که او را تنها دلخوشی و آرزوی خود میداند و در نبودش آرزوی مرگ برای خودش میکند، ما را به این نتیجه میرساند که، عمق تنهاییها در این جامعه آنقدر زیاد است که، یک فرد بسیار موفق که خیلی از مردم آرزو دارند جای او باشند، تنها دلخوشیاش را یک گربه بداند…
اخباری که مردم پی گیر آن هستند و به آن اهمیت بسیاری میدهند
این روزها مردم نسبت به مسائل و خبرهایی حساسیت پیدا کردهاند که، شاید دانستن یا ندانستن این اخبار تاثیر خاصی بر زندگی آنها نگذارد. نه تنها بر زندگی آنها، که بر مسیر کلی جامعه نیز بیتاثیر خواهد بود.
اما در عرض چند دقیقه بخش عمدهای از کاربران فضای مجازی در محیط تلگرام و اینستاگرام شروع به واکنش نشان دادن نسبت به مرگ گربه هانیه توسلی و پستی که او در این رابطه گذاشته بود کردند. برخی از این واکنشها مثبت و همدلانه بود و برخی دیگر از این واکنشها منفی بود، اما هر دو گروه موافق و مخالف ذهنشان بسیار درگیر این اتفاق شده بود.
حال همزمان با انتشار این خبر، اتفاقات بسیار مهمی در مسائل اقتصادی، اجتماعی و حوادث و یا حتی دنیای هنر رخ داده بود، که در آن موقع اکثر مردم، اساسا وقعی بر آنها نمینهادند.
ولی قضیه به همین جا ختم نشد و به گونهای دیگر ادامه یافت. علاوه بر مردم رسانهها نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. از آن جایی که خاصیت رسانه در این روزگار آن است که هر چه مردم طلب کنند را بزرگ و پررنگ میکنند و درآمد یک رسانه از دیده شدن توسط مردم میآید، پس رسانهها نیز در مورد این موضوع لزومی به سکوت و بیاعتنایی ندیدند.
گربهای که حلقه واسط بین مردم و رسانهها شد
اینجا حلقه واسط بین مردم و رسانه مرگ گربه بود. اما آنچه که مرگ این گربه را با اهمیت جلوه میداد، تعلق این گربه به یک سلبریتی بود. با در نظر گرفتن این نکته که قرار نیست یک سلبریتی در تمام ابعاد زندگیاش مطابق یک الگوی ایده آل از انسان ارمانی باشد.
اما به هرحال این شخص مشهور ناگریز از قضاوت شدن است. که گاهی این قضاوتها با غرض ورزیهایی همراه خواهند بود. هر کنشی از سلبریتیها از آن رو که میتواند بعد تبلیغاتی داشته باشد و نیز تبدیل به فرصتی برای فرهنگسازی شود و حتی فرصتی برای انتقام گیری عده ای. که این عده حتی میتوانند شامل اصحاب رسانه نیز شوند.
سیاسیسازی یک ماجرای ساده توسط رسانهها و به هجو کشیده شدن آن خبر توسط مردم
در برخی از موارد که یک اتفاق ساده به همراه یک واکنش گاهی توسط رسانهها میتواند سیاسی شود و توسط مردم نیز به هجو کشیده شود. که این بسیار تاسف برانگیز است. و مواردی از این دست نیز کم نیستند.
علاوه بر ماجرای هانیه توسلی نیز میتوان اتفاقاتی که برای علی کریمی در همین چند روز اخیر پیش آمد را نیز مثال زد. علی کریمی پستی برای کوروش در صفحه شخصیاش منتشر کرد، و رسانههای اصولگرا با گرفتن یک گاف از او شروع به توهین کردند.
ولی از سوی دیگر میتوان نه وارد سیاسی بازی برخی رسانهها شد و نه قضایای این چنینی را به هجوی مردمی کشاند. شاید اگر کمی بدون قضاوت به این ماجرا نگاه کنیم، بدون هیچ کدام از غرض ورزیها یا سرگرمی ها، بدون تمایل به کوباندن و یا دفاع کردن، نکات مهمتری را نیز دریابیم.
تنهایی هانیه توسلی و سوگواری عمیق او برای گربهاش به واسطه شهرتش دیده شد. اما چه بسیار مردمانی از هموطنانمان که در تنهاییهای عمیقتری فرو رفته اند، و هیچ گاه آن گونه که باید و شاید دیده و یا شنیده نمیشوند.
کاش میشد، به جای تمرکز بر مرگ گربه یک سلبریتی و تخریب یک چهره به واسطهی دلبستگی عمیقش به یک حیوان خانگی، به مسالهی تنهایی و وابستگیهای عمیقتر از حد معمول، که این روزها افراد بسیاری درگیر آن هستند، نگاه دقیقتری داشته باشیم.