وقت صبح– هانیکو در ابتدا قرار بود با شینوسوکه ایچیگویا که عاشق او بود ازدواج کند، اما از همان ابتدا تمایلی به این ازدواج نداشت. هانیکو به دلیل علاقهاش به استاد ماتسونامی، معلم مدرسه دخترانه توهوکو، که در نیهونماتسو با او آشنا شد، تصمیم دیگری میگیرد.
هانیکو نامزدی را رد کند و میگوید: «میخواهم به یک مدرسه دخترانه توکوهو در شهر سندای بروم». در یک مقطع، او حتی توسط پدرش، کوجیرو، طرد شد، اما پس از مطالعه سخت، امتحان را با موفقیت پشت سر گذاشت.
در طول تحصیل در مدرسه دخترانه، او با گنزو آشنا میشود. گنزو به کمک عموی رین، که او را از کودکی بزرگ کرده بود، مشغول یادگیری تجارت بود. او از همان ابتدا به هانیکو علاقهمند میشود و به طرق مختلف به او کمک میکند. از جمله این کمکها میتوان به تهیه خوراکی برای رین هنگام امتحانات، همراهی او در فعالیتهای مختلف اشاره کرد.
هنگامی که گنزو و عمو هانیکو برای تجارت از شهر شیزوگاوا رفته بودند، با یک سونامی بزرگ در سواحل سانریکو مواجه شدند. هانیکو هم در ماموریت امدادی به منطقه آسیب دیده میرود. گنزو و هانیکو یکدیگر را در آنجا میبینند و گنزو از او خواستگاری کرد و هانیکو هم پذیرفت. در نهایت آنها با هم ازدواج میکنند.
