به گزارش وقت صبح به نقل از ایسنا: هومن سیدی در گفتگویی جدید با یک نشریه آمریکایی درباره شرایط کنونی سینمای ایران و فیلم جدیدش «جنگ جهانی سوم» صحبت کرده است.
در این مطلب «اسکات روکسبورو» خبرنگار هالیوود ریپورتر آورده است که هرکس که تجربه سینمای ایران را به رئالیسم اجتماعی و آثار عباس کیارستمی و اصغر فرهادی محدود کند، ممکن است از تماشای «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی شوکه شود.
این فیلم که برای اولین بار در ونیز اکران شد و جایزه بهترین فیلم را در بخش افقهای دریافت کرد، ترکیبی از ژانرها است: بخشی یک درام اجتماعی، بخشی یک تریلر هیجانی و در بخشی هم طنزی سورئال درباره صنعت فیلم.
محسن تنابنده ؛برنده جایزه بهترین بازیگر مرد افقهای ونیز
محسن تنابنده (برنده جایزه بهترین بازیگر مرد افقهای ونیز) بازیگر نفش شکیب، مردی است که برای از دست دادن همسر و پسرش در زلزلهای وحشتناک سالها پیش آسیب دیده اما در یک فیلم سینمایی درباره جنگ جهانی دوم به عنوان یکی از عوامل پشت صحنه شغلی به او داده میشود.
اما زمانی که بازیگر اصلی فیلم دچار حمله قلبی می شود، کارگردان از شکیب می خواهد که وارد صحنه شود و نقش آدولف هیتلر را بازی کند. به نظر می رسد همه چیز برای شکیب خوب پیش میرود اما یک تراژدی دیگر به زودی او را وارد بحرانی دیگر میکند.
طنز سورئال در مرکز فیلم – این ایده که این کارگر برای بازی در نقش آدولف هیتلر در نسخه فارسی یک فیلم هولوکاستی انتخاب می شود – «جنگ جهانی سوم» را از اکثر فیلم های ایرانی امروز که تمایل به درام کاملاً واقع گرایانه دارند متمایز می کند.
حق با شماست. در سالهای اخیر، بیشتر فیلمهایی که از ایران خارج میشوند، تفسیر اجتماعی هستند، با رویکردی کاملاً واقعگرایانه به داستانگویی. اما مانند هر جای دیگری در جهان، فیلمسازان در اینجا سعی میکنند راههای دیگری را کشف کنند تا ببینند آیا ما قادر به گفتن داستانهایی در ژانرهای دیگر هستیم.
به نظر من سینما در ایران بسیار زنده است، مثل همه جای دنیا. ما سعی میکنیم تحت تأثیر اتفاقاتی قرار بگیریم که ما را احاطه کردهاند و فیلم هایمان واکنشی به آن رویدادها باشد.
آیا این فیلم واکنشی به اتفاق خاصی در داخل ایران بود؟
من واقعاً سعی کردم این فیلم از جایی در اعماق وجودم و از قلبم باشد، اما طبیعتاً وقتی از کشوری مانند ایران میآیی، همیشه سعی میکنی در کنار مردم باشی.
بسیاری از فیلمسازان در ایران در کنار مردم هستند و من نیز مستثنی نیستم سعی میکنم از اتفاقاتی که در اطرافمان رخ داده است، الهام بگیرم، مانند شرایط اقتصادی، روشی که پدر و مادرم با مشکلات گذران زندگی کنار میآیند.
این الهام، راه را برای روایت داستانی که میخواهم بسازم، هدایت میکند.
آیا روند ساخت فیلم در ایران در دولت جدید تغییر کرده است؟
خب چیز جدیدی نیست در دولتهای قبلی ممنوع الکار بودم. اما به نظر من رویکردی که در آن نوعی جنگ [میان کارگردانان و] دولت وجود دارد، بیمعنی و غیرضروری است.
سینما قدرتمند است و نشان داده است که توانایی توسعه و رشد دارد. من در گذشته چنین چیزهایی را دیدهام، فیلمسازان را ممنوع کرده و امثال آن. فکر میکنم بالاخره خودش درست میشود.
اما واقعاً میتوانم از جانب خودم صحبت کنم. این [ممنوعیت] ممکن است برای من اتفاق بیفتد و من خودم را در میان کسانی بیابم که برای پرداخت صورت حسابها تلاش می کنند.
ما خوش شانس بودیم که توانستیم این فیلم را بدون هیچ گونه حمایت دولتی بسازیم. تامین مالی از سوی سرمایه گذاران خصوصی و یک پلتفرم پخش خصوصی در ایران تامین شد.
شخصیت اصلی خود یعنی شکیب با بازی محسن تنابنده را چگونه می بینید؟
او گاهی مضحک و غم انگیز به نظر می رسد و بعد در فیلم چهره هیولایی از او میبینیم.
من او را به عنوان یک هیولا نمیبینم، او را به عنوان کسی میبینم که وقتی برای اولین بار او را ملاقات می کنیم، آنچه را که زندگی به او داده است را پذیرفته است. او خانه و خانواده اش را در زلزله از دست داده است و دیگر هیچ آرزویی ندارد.
این شخصیت ناگهان متوجه میشود که میتواند دوباره همه چیزهای از دست رفته را داشته باشد. وقتی آن را از او می گیرند، [آن زمان] است که چون دیوانهای میشود که کارهای وحشتناک انجام میدهد.
تقریباً می توان گفت که امید چیزی است که او را می کشد.
نه، این را نمی گویم. این پیام فیلم نیست. برعکس، من معتقدم که امید چیزی است که شما را زنده نگه می دارد. اما آنچه امید را از بین می برد شرایط است.
شرایط او این امید را از بین می برد. اما همچنان امید است که مردم را زنده نگه می دارد. این چیزی است که من عمیقاً در قلبم به آن اعتقاد دارم.
امیدوارید مخاطبان بین المللی چه برداشتی از این فیلم داشته باشند؟
صادقانه بگویم، نمیدانم مخاطبان بین المللی چه واکنشی نشان خواهند داد. فقط امیدوارم بتوانم نماینده خوبی برای سینمای ایران باشم و به تیمی که برای ساخت این فیلم زحمت کشیدند افتخار کنم.
ما حدود سه ماه در شرایط بسیار سخت در شمال ایران فیلمبرداری کردیم و همه چیز را از ابتدا ساختیم. دیدن این فیلم که واقعاً تمام شده و در کشورهای مختلف نمایش داده میشود، فوق العاده هیجان انگیز است.
فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» امسال به عنوان نماینده رسمی سینمای ایران برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بین المللی نود و پنجمین دوره جوایز اسکار انتخاب شده بود اما نتوانست به جمع ۱۵ نامزد اولیه این شاخه راه یابد.


